خواص ماست

. ماست  بهترین جایگزین شیر

خیلی ها به شیر آلرژی دارن یا از طعم و بوی شیر بدشون میاد، بچه هایی رو تصور کنین که از خوردن شیر امتناع میکنن، مادر و پدرها همیشه باهاشون درگیرن تا شیر بخورن، ماست یه جایگزین خیلی عالیه که میتونه جای شیر رو پر کنه و موادی که ما در شیر به دنبال اون میگردیم رو از طریق ماست به دست بیاریم.

2. ماست مناسب برای دستگاه گوارش

هضم به زمانی میگن که فروپاشی مکانیکی و شیمیایی مواد غذایی به قطعات کوچکتر اتفاق میافته و با جریان خون به سراسر بدن ارسال میشه. غذاهای سبکتر زودتر هضم میشن و به هضم غذاهای سنگین نیز کمک میکنن، ماست حاوی پروبیوتیک هاست که به عملکرد سیستم گوارشی کمک میکند. ماست به دلیل فرآیند تخمیر که میگذراند حاوی باکتری های مفید نیز هست که کمک بزرگی برای سلامت و شادابی هستند.

3. ماست منبع غنی کلسیم

کلسیم یکی از مواد مغذی مورد نیاز بدن ما هست. کلسیم برای سلامت کلی جسم ما مهمه، تقریبا همه سلول های بدن ما به نوعی برای انجام کارهاشون به کلسیم نیاز دارن. همچنین کلسیم نقش مهمی در انقباض ماهیچه ها، انتقال پیام های عصبی و آطادسازی هرمون ها در بدن ما داره. اگر میخواهید دندانها و استخوانهای قوی داشته باشید باید عادت کنید از ماست این منبع غنی کلسیم را در سفره های خود داشته باشید.

خواص ماست


4. ماست واسط کم کردن وزن

اگر شما هم جزو افرادی هستین که علاقه به کم کردن وزن خودتون دارین و با نخوردن شکلات و تنقلات و شیرینی دارین با چاقی خودتون مبارزه میکینین بهتون توصیه میکنم ماست رو فراموش نکنین به خصوص برای تمرینات ورزشی تون قبل از تمرین حداقل یکی دو قاشق ماست بخورید تا اثر جادویی اون رو ببینین!

5. ماست عامل تقویت سیستم ایمنی

سیستم ایمنی یک ساختار بیولوژیکی برای محافظت در برابر بیماری هاست، از این رو برای ما در حفظ سلامتی و شادابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بعضی غذاها هستند که به شما در جهت تقویت عملکرد سیستم ایمنی کمک میکنن که ماست هم از این دسته خوردنی هاست. ماست با داشتن باکتری های مخمر درونش به آمادگی سیستم ایمنی بدن کمک میکنه.

قدرت بدنی و روحی حضرت عباس (ع)

آنگونه که از منابع تاریخی بر می‎آید حضرت عباس(علیه‎السلام) دارای ورزیدگی اندام و تناسب اعضایی بوده که بیانگر توان جسمی بالای او بوده است که تا اندازه‎ای از ویژگی‎های ارثی او بوده است؛ چرا که هم پدر او از ابرپهلوانان عرب به شمار می‎رفته و هم خاندان مادری او گرُد میدان بوده‎اند. مادر او ام‎البنین، از خانواده ای شجاع و دلاور بود.

از دیگر دلایل این قدرت جسمی، افزودن بر فرآیند ارثی، این بوده که او از کودکی با ورزش و چالاکی انس داشت. ورزش و کار در مزرعه و آموزش‎های نظامی دست به دست هم داد و از عباس (علیه‎السلام)، جوانی نیرومند و شجاع ساخت.

نقل شده است روزی امیرمؤمنان حضرت علی(علیه‎السلام) در مسجد نشسته بود و مردم را پند می‎داد. مردی اعرابی وارد مسجد شد. سلام کرد و صندوقی را که همراه داشت، بر زمین گذاشت و به حضرت گفت: «ای پیشوای من! پیش‎کشی برای شما آورده‎ام.» آنگاه صندوقچه را گشود و شمشیری آب دیده و منحصر به فرد را از آن بیرون آورد و به حضرت تقدیم کرد.

در همین هنگام، حضرت عباس (علیه‎السلام) که نوجوانی رشید بود، وارد شد و پس از سلام، با ادب در گوشه‎ای ایستاد. نگاهش در برق شمشیر گره خورد. حضرت علی(علیه‎السلام) متوجه علاقه و شگفت‎زدگی عباس شد و از او پرسید: «پسرم دوست داری این شمشیر برای تو باشد؟» عباس با شادی پاسخ داد: «آری، پدر!» حضرت برخاست و با دست خود، شمشیر را بر بلندای قامت استوار او حمایل کرد. سپس به برازندگی شمشیر بر اندام رشید و تناور فرزندش نگریست و اشک بر محاسن سفیدش جاری شد. حاضران پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! چرا گریه می‎کنید؟» حضرت فرمودند: «روزی را می‎بینم که او با این شمشیر، نفس دشمن را در سینه حبس می‎کند و بی امان بر آنان می‎تازد و سرانجام به شهادت می‎رسد.» (1)

درخشش او در جنگ‎های گوناگون به ویژه کربلا، یادآور نبردهای پیروزمندانه حضرت علی(علیه‎السلام) بود. او با سه تن از شجاعانِ دشمن، قهرمانانه می‎جنگد و هر سه را به هلاکت می‎رساند. نخستین آنان که دو زره نفوذناپذیر پوشیده، کلاهخودی بزرگ بر سر نهاده و نیزه‎ای بلند در دست گرفته بود وقتی به میدان آمد، نیزه‎اش را به حمایل سینه حضرت فرود کرد. حضرت عباس(علیه‎السلام) سرِ نیزه او را گرفت و پیچانید و از دستش بیرون آورد و او را با نیزه خودش هلاک کرد. (2)

و این رشادت کسی است که هم اعتقاد قوی دارد و هم تسلیم ولی و امام خود است. 


taloot.blog.ir

کلاس مطلب

تقدیم نکردن محل نشستن خود

یکی از مهمترین اشتباهاتی که در جامعه و در استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و یا در مهمانی های شلوغ ممکن است از شما سر بزند، حساسیتی است که شما بر مکان نشستن خود دارید و اینکه حاضر نیستید، کمی فشرده تر بنشینید و یا جای خود را به دیگرانی که به آن مکان نیاز بیشتری دارند بدهید .

این ویژگی اگر در شما باشد سبب می شود افرادی که در آن جمع حضور دارند با چشم دیگری به شما نگاه کنند و شما را فردی خودخواه و بی گذشت قلمداد کنند.

به همین جهت در آیات الهی سفارش شده است که در مجالس برای یکدیگر جا باز کنید:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ : اى کسانى که ایمان آورده‏اید، چون به شما گفته شود: «در مجالس جاى باز کنید»، پس جاى باز کنید تا خدا براى شما گشایش حاصل کند، و چون گفته شود: «برخیزید»، پس برخیزید. تا خدا [رتبه‏] کسانى از شما را که گرویده و کسانى را که دانشمندند [بر حسب‏] درجات بلند گرداند، و خدا به آنچه مى‏کنید آگاه است.)( المجادلة : 11)

در مهمانی ها و مجالس افرادی از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند که تواضع بیشتری داشته باشند و به همین جهت قران کریم برای کسانی که دوست دارند با کلاس باشند سفارش می کند که: (وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُور: و از مردم [به نِخوت‏] رُخ برمتاب، و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسندِ لافزن را دوست نمى‏دارد)

صحبت کردن با صدای بلند

صحبت کردن با اطرافیان با صدای بلند در مهمانی ها و جامعه و همچنین در استفاده از تلفن همراه نیز یکی دیگر از ویژگی هایی است که سبب می شود افراد دیگر به شما به عنوان یک فرد بی کلاس و کسی که از آداب معاشرت چیزی نمی داند، نگاه کنند، چرا که وقتی شما با صدای بلند صحبت می کنید ؛ 

اولاً توجه منفی افراد را به خودتان جلب می کنید.

ثانیاً افراد تصور می کنند شما برای اثبات حرف های خودتان هیچ منطقی ندارید و تنها می خواهید حرف های خود را با صدای بلند اثبات کنید. به همین جهت است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

(إنَّ اللّهَ یَکرَهُ مِن الرِّجالِ الرَّفیعَ الصَّوتِ، و یُحِبُّ الخَفیضَ مِن الصَّوتِ: خداوند مردانى را که با صداى بلند سخن مى گویند ناخوش دارد و صداى آهسته را دوست مى دارد.( کنز العمّال : 7943)

 

پرخوری و اسراف

افراد بی کلاس در منطق قرآن مجید در مهمانی ها و جشن هایی که حضور پیدا می کنند دو اقدام ناپسند انجام می دهند:

برخی پرخوری می کنند در حالی که سفارش قرآن است که می فرماید:

کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى: از خوراکی هاى پاکیزه‏اى که روزى شما کردیم، بخورید و [لى‏] در آن زیاده‏روى مکنید که خشم من بر شما فرود آید، و هر کس خشم من بر او فرود آید، قطعاً در [ورطه‏] هلاکت افتاده است. (طه : 81)

برخی اسراف می کنند و از ظرف غذایی که برای آنها اختصاص داده شده است تنها مقدار کمی می خورند و بقیه را رها می کنند تا نصیب سطل زباله شود که این گروه نیز مذمت شده اند:

(... وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

: ... و بخورید و بیاشامید و [لى‏] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‏دارد. )(الأعراف :31)

این در حالی است که می توانند با استفاده از یک ظروف یکبار مصرف مانع  اسراف شدن غذا شوند.

نگاه

خیره شدن به دیگران

یکی دیگر از ویژگی هایی که تصور بی کلاس بودن نسبت به شما را در ذهن دیگران تقویت می کند، این است که در یک مهمانی و یا در جامعه به فردی خیره شوید.

این خیره شدن در صورتی که فرد مورد نظر شما خانم باشد از زشتی بیشتری برخودار است:

قُل لِّلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ : به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است.» (النور : 30)

همچنین در روایتی که از حضرت عیسی علیه السلام نقل شده است به زشتی این عمل تأکید شده است:

( لا تَکونَنَّ حَدیدَ النَّظَرِ إلى ما لَیسَ لَکَ ؛ فَإِنَّهُ لَن یَزنِیَ فَرجُکَ ما حَفِظتَ عَینَکَ، فَإِن قَدَرتَ ألاّ تَنظُرَ إلى ثَوبِ المَرأَةِ الَّتی لا تَحِلُّ لَکَ فَافعَل: به آنچه [نگاه کردن بِدان] برایت [حلال] نیست، خیره منگر؛ چرا که اگر چشمت را حفظ کنى ، مرتکب فحشا نمى شوى و اگر مى توانى به لباس زنى که مَحرم تو نیست، نگاه نکنى ، چنان کن.)

 

فخر فروشی

برخی گمان می کنند، اگر در معاشرت خود با دیگران خود را بگیرند و با حالتی سرشار از غرور وتکبر راه بروند ،دیگران فکر می کنند که آنها افراد با کلاسی هستند در صورتی که در مهمانی ها و مجالس ، افرادی از محبوبیت بیشتر برخوردار هستند که تواضع بیشتری داشته باشند و به همین جهت قرآن کریم برای کسانی که دوست دارند با کلاس باشند سفارش می کند که:

(وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ : و از مردم [به نِخوت‏] رُخ برمتاب، و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسندِ لافزن را دوست نمى‏دارد.)( لقمان : 18)

غذا خوردن و یا جنباندن دهان در رفت و آمد یکی دیگر از اشتباهاتی است که شما را بی کلاس می کند، چنانچه امام کاظم علیه السلام در پاسخ به سوال در باره انسان فرو مایه می فرماید:(لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ ـ : الّذِی یَأْکُلُ فِی الأسْوَاقِ:امام کاظم علیه السلام ـ در پاسخ به سۆال درباره انسان فرومایه ـ فرمود : کسى است که در کوچه و بازار چیز مى خورد

خوردن در کوچه و خیابان

افراد با کلاس هیچ گاه در مسیر رفت و آمد خود و در کوچه و خیابات اقدام به خوردن مواد غذایی نمی کنند و برای صرف غذا مکانی مناسب را انتخاب می کنند .

غذا خوردن و یا جنباندن دهان در رفت و آمد یکی دیگر از اشتباهاتی است که شما را بی کلاس می کند، چنانچه امام کاظم  علیه السلام در پاسخ به سوال درباره انسان فرو مایه می فرماید:(لَمّا سُئلَ عنِ السَّفْلَةِ ـ: الّذِی یَأْکُلُ فِی الأسْوَاقِ: امام کاظم علیه السلام ـ در پاسخ به سۆال درباره انسان فرومایه ـ فرمود : کسى است که در کوچه و بازار چیز مى خورد.(وسائل الشیعة : 16/513/1)

 

زودتر از همه در مهمانی حاضر شدن

یکی دیگر از اشتباهاتی که ممکن است از شما سر بزند این است که زودتر از همه و در حالیکه که میزبان هنوز امکانات لازم و لوازم پذیرایی را فراهم نکرده است، در مهمانی حاضر شوید، چرا که این کار در برخی موارد تمرکز صاحب خانه را به هم می زند و نمی تواند به کارهای خود آنچنان که باید و شاید برسد به همین جهت خداوند متعال به افرادی که برای مهمانی در خانه پیامبر  خدا حضور پیدا می کنند می فرماید:

(أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُۆْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ ... ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، داخل اتاق هاى پیامبر مشوید، مگر آنکه براى [خوردنِ‏] طعامى به شما اجازه داده شود، [آن هم‏] بى‏آنکه در انتظار پخته‏شدن آن باشید ولى هنگامى که دعوت شدید داخل گردید، و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید،...)(احزاب:53)

خلاصه کلام آنکه این موارد برخی از رایج ترین اشتباهاتی بود که در آیات و روایات اسلامی پیرامون آداب رفت و آمد با دیگران سفارش شده که با رعایت کردن این موارد می توانید خود را تبدیل به یک فرد با کلاس کنید.


5 راز افراد موفق

- افراد موفق در گذشته زندگی نمی کنند

افراد موفق و کسانی که توانایی مدیریت احساسات خود را دارا هستند به خوبی می دانند، یکی از راه های اصلی رسیدن به موفقیت مواجه شدن با شکست است. این مواجهه در صورتیکه فرد سعی نماید دائماً در حال یادآوری گذشته و عوامل شکستش باشد، تقریباً غیر ممکن است.

ترویس بردبری می نویسد هر آنچه که ارزش تلاش برای به دست آوردن را داشته باشد نیازمند پذیرفتن ریسک هایی است و نباید اجازه دهید شکست های پیشین تان، بر شما غلبه کرده و اعتماد و عقیده یتان در کسب موفقیت های آتی را خدشه دار نمایند.

زندگی در گذشته سبب ماندگاری در یک نقطه و عدم امکان در حرکت رو به جلو می شود.

۲- افراد موفق از فکر کردن به صورت مسئله پرهیز نموده و بر روی راه حل ها تمرکز می کنند

2

بردبری می گوید وضعیت احساسی شما بر مبنای اینکه بر روی چه چیزی تمرکز و توجه دارید تعریف می گردد. وقتی شما بر مشکلات پیش روی خود متمرکز می شوید خیلی سریع دچار احساسات منفی و استرس خواهید گشت، که هر دوی آنها از جمله عوامل کاهش کارایی محسوب می شوند.

در مقابل وقتی بر روی اعمالی که سبب بهبود شخصیت و عملکردتان می شوند تمرکز می نمایید در شما احساسات مثبت رخ داده و اعتماد به نفس بیشتری کسب می کنید که چنین وضعیتی در مجموع سبب بالا رفتن راندمان کاری شما خواهد گردید.

افراد موفق بر روی راه حل ها تمرکز کرده و به ندرت مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن به صورت مسئله می نمایند

افراد موفق بر روی راه حل ها تمرکز کرده و به ندرت مدت زمان زیادی را صرف فکر کردن به صورت مسئله می نمایند. این افراد از برخی احساسات مانند عصبانیت نیز پرهیز می نمایند زیرا چنین حسی سبب قرار گرفتن ذهن در وضعیت تدافعی می گردد.

وقتی یک عامل خاص شما را به صورت قریب الوقوع تهدید می نماید، داشتن روحیه ی تدافعی یک الزام محسوب می شود. ولی تهدیدی که از آن زمان بسیاری می گذرد و مدت طولانی است که با شما همراه شده را نمی توان با چنین روحیه ای مدیریت کرد، زیرا این روحیه سبب ایجاد استرس دائمی خواهد شد و حتی در بلند مدت می تواند بر سلامت تان اثر بگذارد.

استرس و روحیات منفی یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت هستند و لذا یک فرد موفق همواره سعی می کند از عصبانیت، حسادت و مواردی از این دست پرهیز نماید.

۳- افراد موفق از داشتن تکفر کمال گرایی پرهیز می کنند

افرادی که توانسته اند به موفقیت های بزرگ دست یابند همواره از این تفکر که کار را باید به بهترین و کامل ترین شکل ممکن ارائه دهند پرهیز می نمایند، زیرا کاملاً آگاه هستند که چنین امری شدنی نیست. همه ی ما بر مبنای ذات انسانی مان جایز الخطا هستیم، اگر شما بدل به فردی کمال گرا گردید و بخواهید همیشه امور را به بهترین شکل ممکن و بدون هیچ نقصی به سرانجام برسانید در اصل بدل به فردی خواهید شد که بیشتر وقت خود را در عذاب خواهند گذراند و همواره نگران شکست خوردن خواهد بود.

افراد موفق به جای تمرکز بر چنین مسائلی سعی می نمایند مثبت اندیشی بوده و همواره از آنچه که انجام می دهند لذت ببرند.

۴- افراد موفق از معاشرت با شخصیت های منفی نگر خود داری می نمایند

3
همواره باید متوجه مرز بین همدردی کردن و بلعیده شدن توسط روحیات منفی سایرین بود

کسانی که روحیات منفی دارند و دائماً در حال اعتراض و گله گذاری نسبت به شرایط خود هستند از دیدگاه افراد موفق همچون سم محسب می شوند. چنین شخصیت هایی تلاش می نمایند سایرین را نیز با خود همراه کرده و بخشی از کمپین اعتراضی خود نمایند تا احساس بهتری به دست بیاورند.

بر مبنای ذات انسانی ملزم هستیم به شکایات دیگران در مورد زندگی و شرایطشان گوش دهیم و با آنها احساس همدردی نماییم ولی همواره باید متوجه مرز بین همدردی کردن و بلعیده شدن توسط روحیات منفی سایرین بود.

ترویس می گوید در معاشرت با چنین افرادی بهتر است حواس خودمان را بر روی مسائل مهم تری متمرکز کنیم و فاصله مان با مسائل آنها را حفظ نماییم. برای مثال یک فرد سیگاری را در نظر بگیرید، شاید شما قدری با او معاشرت نمایید ولی وقتی وی دائما اصرار به کشیدن سیگار داشته باشد مسلماً معاشرت طولانی مدت با چنین فردی به صلاح شما نخواهد بود مگر اینکه بخواهید به یک سیگاری دست دوم بدل گردید.

۵- افراد موفق به دیگران همواره بله نمی گویند

تحقیقات نشان می دهند هر چه نه گفتن به دیگران برای شما سخت تر باشد احتمالاً با چالش هایی بیشتری که می توانند سبب ایجاد استرس و افسردگی در شما گردند مواجه خواهید شد، البته نباید فراموش کرد نه گفتن برای اکثر افراد دشوار است ولی این کلمه دارای قدرت بسیاری بوده و نباید از به کار گرفتن آن در جای مناسب هراس داشت.

وقتی شرایطی به میان می آید که نه گفتن به آن یک الزام باشد افراد موفق از پاسخ دادن به آن فرار نمی کنند بلکه جواب منفیشان را با صراحت هر چه تمام تر و با دلایل موجه بیان می نمایند.

خوش شانسی و بدشانسی

می‌خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی‌ها را می‌زند، اما سایرین از آن محروم می‌مانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم خوش‌شانس و عده دیگر بدشانس هستند؟ چرا برخی مردم بی‌وقفه در زندگی شانس می‌آورند درحالی که سایرین همیشه بدشانس هستند؟
مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را شانس می‌خوانند، ده سال قبل شروع شد. آگهی‌هایی در روزنامه‌های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می‌کردند خوش‌شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال‌های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی‌شان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش‌های من شرکت کنند.
نتایج نشان داد که هر چند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلیدخوش‌شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است. برای مثال، فرصت‌های ظاهراً خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش‌شانس مرتباً با چنین فرصت‌هایی برخورد می‌کنند، درحالی که افراد بدشانس نه. با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهم آیا این مساله ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین فرصت‌هایی است یا نه. به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامه‌ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست. به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می‌گفت: «اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده‌اید، 250 پوند پاداش خواهید گرفت.»
این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملاً خیره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتاً آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند. مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموماً عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت‌های غیرمنتظره را مختل می‌کند. در نتیجه، آنها فرصت‌های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می‌دهند. برای مثال وقتی به مهمانی می‌روند چنان غرق یافتن جفت بی‌نقصی هستند که فرصت‌های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند. آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می‌زنند و از دیدن سایر فرصت‌های شغلی باز می‌مانند. افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می‌بینند.
تحقیقات من در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال بر اساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد می‌کنند: 
اول، آنها در ایجاد و یافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند. 
دوم، به قوه شهود گوش می‌سپارند و براساس آن تصمیم‌های مثبت می‌گیرند. 
سوم، به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت‌بخش است.
چهارم، نگرش انعطاف‌پذیر آنها، بدبیاری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.
در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می‌توان از این اصول برای خوش‌شانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین‌هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش‌شانس در آنها طراحی شده بود. این تمرین‌ها به آنها کمک کرد فرصت‌های مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند. یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود:
هشتاد درصد آنها گفتند آدم‌های شادتری شده‌اند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید مهم‌تر از هر چیز خوش‌شانس‌تر هستند و بالاخره اینکه من عامل شانس را کشف کردم.
چند نکته برای کسانی که می‌خواهند خوش‌اقبال شوند: به غریزه باطنی خود گوش کنید، چنین کاری اغلب نتیجه مثبت دارد. با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شوید و عادات روزمره را بشکنید. هر روز چند دقیقه‌ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنید.
تحقیقی از «ریچارد وایزمن»
زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردن است.