فضیلت کعبه

کعبه، تجسّم عرش خدا در زمین، دارای فضیلت و ارزشی بس والا و عظیم است. تمسک به آیات و روایات، برای شناخت و آگاهی از جایگاه واقعی این مکان مقدّس، بهترین و تنهاترین راه است.

پیش از این برخی مطالب مربوط به فضیلت کعبه در آیات قرآن را از همین نویسنده در شماره 47 آوردیم و اکنون فضایل کعبه در آیات، روایات و احادیث معصومین(علیهم السلام) را که به سبک و شیوه ای ویژه و تحت عناوین خاص به نگارش در آمده، از نظر شما خوانندگان گرامی می گذرانیم، امید است مفید واقع شود:    میقات حج

کعبه، تجسم عرش خدا در زمین:

امام باقر(علیه السلام) :

أَمَّا بَدْءُ هَذَا الْبَیْتِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَی قَالَ لِلْمَلائِکَةِ: { ...إِنِّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلِیفَةً...}، فَرَدَّتِ الْمَلائِکَةُ عَلَی اللَّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ فَقَالَتْ: { أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ...} ، فَأَعْرَضَ عَنْهَا فَرَأَتْ أَنَّ ذَلِکَ مِنْ سَخَطِهِ فَلاذَتْ بِعَرْشِهِ فَأَمَرَ اللَّهُ مَلَکاً مِنَ الْمَلائِکَةِ


7


أَنْ یَجْعَلَ لَهُ بَیْتاً فِی السَّمَاءِ السَّادِسَةِ یُسَمَّی الضُّرَاحَ بِإِزَاءِ عَرْشِهِ فَصَیَّرَهُ لاَِهْلِ السَّمَاءِ یَطُوفُ بِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَک فِی کُلِّ یَوْم لا یَعُودُونَ وَ یَسْتَغْفِرُونَ فَلَمَّا أَنْ هَبَطَ آدَمُ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا أَمَرَهُ بِمَرَمَّةِ هَذَا الْبَیْتِ وَ هُوَ بِإِزَاءِ ذَلِکَ فَصَیَّرَهُ لآِدَمَ وَ ذُرِّیَّتِهِ کَمَا صَیَّرَ ذَلِکَ لاَِهْلِ السَّمَاءِ... (1)

آغاز و پیدایش این خانه چنین بود که خداوند به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی قرار می دهم. فرشتگان پاسخ دادند: آیا در آن، کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خونها می ریزد؟! خداوند از فرشتگان روی گرداند، آنان دیدند که این روی گردانی از خشم خداست. پس به عرش او پناهنده شدند. خداوند به یکی از فرشتگان فرمان داد تا در آسمان ششم در برابر عرش او خانه ای برایش بسازد به نام ضُراح. آن را برای آسمانیان قرار داد که هر روز هفتاد هزار فرشته طوافش می کنند و
باز نمی گردند و استغفار می کنند، پس چون آدم به آسمان دنیا فرود آمد، خداوند فرمانش داد که این خانه را ـ که در مقابل آن بود ـ ترمیم کند. پس خداوند این را برای آدم و نسل او قرار داد همچنانکه آن خانه را برای آسمانیان قرار داده بود.

امام باقر(علیه السلام) همچنین فرمود:

چون خداوند آدم را از بهشت فرود آورد، فرمود: من همراه تو خانه ای فرود می آورم که برگِرد آن طواف شود. آن چنان که عرش من طواف می شود و نزد آن نماز خوانده شود، همانگونه که نزد عرش من نماز خوانده می شود... . (2)

کعبه، تجسّم ارکان اسلام

در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که از آن حضرت پرسیدند: چرا کعبه را کعبه نامیدند؟

فرمود: برای اینکه مربع است.

پرسیدند چرا مربع شد؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الکافی،ج4،ص187; الحج والعمره فی الکتاب والسنه، چاپ دار الحدیث، صص 83 و 84

2  . الحجوالعمره فی الکتابوالسنه، صص83 و84


8


فرمود: برای اینکه در مقابل بیت المعمور قرار گرفته و آن مربع است.

پرسیدند: چرا بیت المعمور چهارگوش شده است؟

فرمود: برای اینکه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسیدند چرا عرش مربع شده است؟ فرمود: برای اینکه کلماتی که اسلام بر آنها استوار است چهار کلمه است و آن سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ است.(1)

کعبه، تضمین کننده حیات و بقای اسلام

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

لا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ .

تا آن زمان که کعبه برپاست، دین نیز پایدار است. (2)

کعبه، حجت خدا در زمین:

امام صادق(علیه السلام) از پدرانش در وصف کعبه نقل کرده است که:

الْبَیْتُ حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عَلَی خَلْقِهِ .

خانه خدا در زمین، حجت الهی بر بندگان است. (3)

کعبه، خانه ای مبارک

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً...} .(4)

نخستین خانه ای که برای مردم (ونیایش خداوند) قرار داده شده،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . علل الشرایع، ج 2، ص 398

2  . وسائل الشیعه، ج8، ص14

3  . تفسیر عیاشی، ج1، ص39، ح22

4  . آل عمران : 96


9


همان است که در سرزمین مکه قرار گرفته; که پربرکت است.

مبارک به معنای خیر و برکت فراوان است و مبارک بودن خانه خدا، می تواند از این جهت باشد که این خانه همواره محلّ عبادت و طواف بوده و پاداش عبادت در آنجا دو چندان است و سبب بخشش گناهان می باشد.(1)

کعبه، خانه هدایت بخش

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ} .(2)

نخستین خانه ای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه واقع شده که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است.

کعبه راهنمای بندگان به سوی خداست و آنان با انجام حج و عمره و سایر عبادات به سمت و اطراف کعبه، به بهشت و سعادت راه می یابند.

مبارک بودن خانه خدا، می تواند از این جهت باشد که این خانه همواره محلّ عبادت و طواف بوده و پاداش عبادات در آنجا دو چندان است و سبب بخشش گناهان می باشد.

کعبه، خانه ای امن و امنیت آفرین

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ...} .(3)

نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است...

{ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً...} .(4)

و هر کسی داخل آن (خانه) شود، در امان خواهد بود.

کعبه خانه ای امن و در امان از گزند حوادث طبیعی و قهر جباران و بدخواهان است که داستان اصحاب فیل از نمونه های روشن آن می باشد. افزون بر این، کعبه مایه امنیت هرکس و هر چیزی است که به آن وارد شود و یا وارد سرزمین پیرامون آن (و حرم = مکه) گردد.

امام باقر(علیه السلام) فرمود: معنای { وَ مَنْ دَخَلَهُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . مجمع البیان، ج1 و2، ص798

2  . آل عمران : 96

3  . همان.

4  . آل عمران : 97


10


کَانَ آمِناً...}  این است که هر کسی وارد آن (بیت) شود، در حالی که عارف به تمام واجبات الهی باشد، در عالم آخرت از عذاب همیشگی در امان خواهد بود.(1)

طبق روایات فراوان، اگر کسی در خارج حرم مرتکب جرمی شود و به حرم خدا پناهنده گردد، تا زمانی که در حرم به سر می برد، کسی حق تعرّض به او را ندارد و نمی توان در آنجا بر او حد جاری کرد.

حتی اگر حیوانات وحشی هم به حرم خدا پناهنده شوند، کسی حق تعرّض به آنها را ندارد و نیز درختان خود رو حرم خدا را هم کسی نمی تواند بکَند.

این امنیت همه جانبه حرمِ خدا، به اعتبار وجود کعبه در آن است.

باری، خدای سبحان امنیت مطلق و همه جانبه را از ویژگی ها و فضایل کعبه برشمرد:

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً...} .(2)

(و به خاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محلّ بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.

کعبه، شعبه ای از رضوان الهی

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ... فَهُوَ شُعْبَةٌ مِنْ رِضْوَانِهِ... .

این خانه ای است که خداوند به سبب آن بندگانش را به عبادت فراخواند و آن، شعبه ای از رضای اوست. (3)

کعبه، وسیله آزمایش بندگان

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ .

این خانه ای است که خداوند به سبب آن بندگانش را به عبادت فراخواند تا طاعت آنان را، در آمدن به سوی آن، بیازماید.

کعبه، قبله امّت اسلام:

{ قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . مجمع البیان، ج1 و2، ص799

2  . بقره : 125

3  . کافی، ج14، ص197


11


کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ...} .(1)

نگاه های انتظارآمیز تو به سوی آسمان را (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم. اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، می گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید.

خدای سبحان امنیت مطلق و همه جانبه را از ویژگی ها و فضایل کعبه برشمرد

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که فرمود: خدای عزّ و جلّ کعبه را قبله مسجد (الحرام) و مسجد (الحرام) را قبله اهل حرم و حرم را قبله همه اهل زمین قرار داد.(2)

کعبه، گرامی ترین خانه

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

أَکْرَمُ الْبُیُوتِ عَلی وَجْهِ اْلأَرْضِ أَرْبَعَةٌ: الْکَعْبَةُ وَ بَیْتُ الْمَقْدِسِ وَ بَیْتٌ یُقْرَأُ فِیهِ الٌقُرْآنُ وَ الْمَساجِدُ .

گرامی ترین خانه بر روی زمین، چهار خانه است: کعبه، بیت المقدس و خانه ای که در آن قرآن بخوانند و دیگر مساجد.

کعبه، محبوب ترین بقعه در زمین

امام باقر(علیه السلام) :

مَا خَلَقَ اللَّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بُقْعَةً فِی الاَْرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ نَحْوَ الْکَعْبَةِ... .

خداوند هیچ بقعه ای را بر روی زمین محبوبتر از آن نیافرید. (این سخنان را در حالی بیان کرد که با دستش به سوی کعبه اشاره می کرد.)  (3)

کعبه، بنای مردمی و محلّ رجوع مردم:

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً...} .(4)

 (به یاد آورید) هنگامی را که خانه کعبه را محلّ بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم.

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ} .(5)

نخستین خانه ای که برای مردم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 144

2  . وسائل الشیعه، ج4، ص303

3  . کافی، ج4، ص239

4  . بقره : 125

5  . آل عمران : 96


12


قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است، که پربرکت ومایه هدایت جهانیان است.

{ جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ...} .(1)

خداوند، کعبه ـ بیت الحرام ـ را وسیله برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد.

قید للناس در سه آیه بالا و نیز قید للعالمین در آیه 96 آل عمران، بیانگر مردمی و عمومی و جهانی بودن خانه خدا است. آری، کعبه سفره معنوی آماده برای
همه مردم; اعم از کافر و مسلمان است، اما کسانی توفیق استفاده از آن را پیدا می کنند که همانند کعبه به فضیلت توحید آراسته و از شرک و کفر و طغیان پیراسته باشند.

کعبه، پاک و مطهّر از آلودگی ها:

{ ...وَ عَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِی...} .(2)

و ما به ابراهیم و اسماعیل امرکردیم که: خانه مرا پاک و پاکیزه نمایید.

تطهیر خانه خدا می تواند به این معنا باشد که ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) مأمور شدند کعبه را از آلودگی هایی که مشرکان قبلا، در اطراف آن ایجاد کرده بودند پاک سازی نمایند. بنا به عقیده برخی مفسران، کعبه پیش از آنکه در دست ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) قرار گیرد در اختیار مشرکان بوده و آنها نظافت را رعایت نمی کردند.

و نیز تطهیر کعبه می تواند به این معنا باشد که ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) موظّف شدند کعبه را بر اساس طهارت، تقوا و اخلاص بنا نمایند آنگونه که حق تعالی می فرماید:

{ أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَی تَقْوَی مِنْ اللهِ وَ رِضْوَان خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَی شَفَا جُرُف هَار فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ...} .(3)

آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بناکرده، بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاهِ سستی نهاده که ناگهان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . مائده : 97

2  . بقره : 125

3  . توبه : 109


13


در آتش دوزخ فرو می ریزد؟! (1)

در هر حال، کعبه بنایی است که از هرگونه آلودگی و ناخالصی پاک و مطهّر است; چرا که پاکی و طهارت کعبه، خواست صاحب آن; خداوند تبارک و تعالی است.

کعبه، ساخته شده بر اساس خلوص و توحید محض:

{ وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لاَ تُشْرِکْ بِی شَیْئاً...} .(2)

 (به خاطر بیاور) هنگامی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند; و به او گفتیم) چیزی را همتای من قرار مده.

عمده ترین فضیلت کعبه این است که این خانه، خانه توحید است و هیچ انگیزه غیر الهی در پیدایش و بقا و دوام آن نقش نداشته و نخواهد داشت و تنها رنگی که این خانه برخود پذیرفت، رنگ توحید وخدایی است:

{ صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللهِ صِبْغَةً...} .(3)

رنگ خدایی (بپذیرید; رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟ و این است رمز عظمت و فضیلت این خانه خدایی...

کعبه، وسیله آزمون اوّلین و آخرین

امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود:

أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ اخْتَبَرَ الاَْوَّلِینَ مِنْ لَدُنِ آدَمَ إِلَی الاْخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَار لا تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ وَ لا تُبْصِرُ وَ لا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً... .

آیا نمی بینید که خداوند پیشینیان را از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تا آخرین انسان های این عالم، بهوسیله سنگ هایی آزمودکه نه زیان می رساند و نه سود، نه می بیند و نه می شنود، پس آن ها را خانه خویش (بیت الله الحرام) قرارداده که مایه استواری مردم است. (4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . مجمع البیان، ج1 و 2، ص385

2  . حج : 26

3  . بقره : 138

4  . نهج البلاغه، خ192


14


کعبه، تجسم عظمت، شرافت وبخشش خداوند

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) آنگاه که پیرامون کعبه طواف کرد و به رکن یمانی رسید، سرش را به سوی کعبه بلند کرد و گفت:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی شَرَّفَکِ وَ عَظَّمَکِ ; سپاس خدای را که تو را شرافت و عظمت بخشید. (1)

کعبه سفره معنوی آماده برای همه مردم; اعم از کافر و مسلمان است، اما کسانی توفیق استفاده از آن را پیدا می کنند که همانند کعبه به فضیلت توحید آراسته و از شرک و کفر و طغیان پیراسته باشند.

کعبه، خانه آزاد، در امان از حوادث روزگار و قهر جباران و غیر قابل تملک برای بندگان:

{ ...وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ...} ،(2){ ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ...} .(3)

عتیق، در دو معنای قدمت و حریّت به کار می رود.(4)

امام صادق(علیه السلام) : خانه خدا از آن رو عتیق نامیده شد که از غرق شدن آزاد و در امان است.

امام باقر(علیه السلام) : فلسفه نامگذاری خانه خدا به عتیق، آن است که این خانه آزاد است و در تملّک آدمیان در نمی آید. (5)

امام صادق(علیه السلام) : خدای ـ عزّ و جلّ ـ در روز طوفان نوح، همه زمین را غرق کرد، جز بیت الله را و از آن روز خانه خدا عتیق نامیده شد; زیرا از غرق شدن آزاد گردید...  .(6)

امام باقر(علیه السلام) : خداوند در زمین، خانه ای که صاحب و ساکن نداشته باشد قرار نداده است; مگر این خانه (کعبه) که صاحب و مالکی جز خدای ـ عزّ و جلّ ـ ندارد. (7)

وبالاخره شکست و نابودی لشکر فیل سواران، که داستانش در سوره فیل آمده، نشانه آزاد بودن کعبه از قهر جباران و ستمگران است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص77

2  . حج : 29

3  . حج : 33

4  . المصباح المنیر; مفردات راغب.

5  . نورالثقلین، ج3، صص494 و 495، ح114 ـ 110

6  . علل الشرایع، ج2، ص 399، ح5

7  . کافی، ج4، ص189


15


قدمت و پیشینه کعبه

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ...} .(1)

نخستین خانه ای که برای مردم (ونیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه واقع شده.

طبق برخی روایات که ازمعصومین(علیهم السلام)نقل شده، کعبه نخستین بنایی است که در زمین پدید آمد و این دسته از روایات می گوید: پیدایش آن در زمین همزمان بود با هبوط آدم(علیه السلام) به زمین و طبق بعضی دیگر از روایات، قبل از کعبه بناهای زیادی وجود داشته اما کعبه اولین خانه مبارک، هدایت بخش و مردمی در زمین است.(2)

علاوه بر آیه بالا، در دو آیه 29 و 33 از سوره حج نیز از خانه خدا با وصف العتیق یاد شده است:

{ ...وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ...} ،(3){ ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ...} .(4)

و عتیق به هر چیزی گفته می شود که دارای تقدّم زمانی و مکانی یا رتبه ای باشد.(5)

کعبه، راه مغفرتِ خدا

امام صادق(علیه السلام) :

هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ... وَطَرِیقٌ یُؤَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ .

این خانه ای است که خداوند به سبب آن بندگانش را به عبادت فراخواند... و آن، راهی به سوی آمرزش است. (6)

کعبه، جایگاه پیامبران الهی

امام صادق(علیه السلام) :

هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ... وَجَعَلَهُ مَحَلَّ أَنْبِیَائِهِ .

این خانه ای است که خداوند به سبب آن، بندگانش را به عبادت فراخواند... و آن را جایگاه پیامبرانش قرار داد. (7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 96

2  . مجمع البیان، ج1 و2، ص797

3  . حج : 29

4  . حج : 33

5  . مفردات راغب.

6  . کافی، ج4، ص197

7  . همان.


16


کعبه، مرکز و مجمع سودهای سرشار دنیایی و آخرتی

{ وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ... وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ...} ، { ...لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ...} .(1)

 (به خاطر بیاور، زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند و به او گفتیم:) و مردم را دعوت عمومی به حج کن... تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیات بخش) باشند.

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

مَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةَ فَلْیَؤُمَّ هَذَا الْبَیْتَ .

هر کس دنیا و آخرت می خواهد، پس آهنگ این خانه (کعبه) کند. (2)

کعبه، مرکز آیات روشن الهی

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ...} .(3)

نخستین خانه ای که برای مردم (ونیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است.

{ فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ...} .(4)

در آن نشانه های روشن (مانند) مقام ابراهیم است.

کعبه به مقتضای اینکه خانه هدایت است، مرکز آیه ها و نشانه های روشن الهی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج : 28 ـ 26

2  . کافی، ج4، ص 381

3  . آل عمران : 96

4  . آل عمران : 97


17


است. این آیات و نشانه ها می تواند تمام مشاعر و اماکن مرتبط با این بنای مقدس باشد اما در میان همه این نشانه های روشن، مقام ابراهیم(علیه السلام) است; سنگی که اثر پای ابراهیم خلیل(علیه السلام) روی آن موجود می باشد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است و لذا خدای تعالی در میان همه آنها این یکی را به خصوص ذکر کرد.

کعبه، مرکز و محور یاد خدا:

{ وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ... وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ... وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فِی أَیَّام مَعْلُومَات عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الاَْنْعَامِ...} .(1)

 (به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا آن را بنا کند و به او گفتیم:) و مردم را دعوت عمومی به حج کن(تا)درایام معیّنی نام خدا را بر چهارپایانی که به آنان داده ـ به هنگام قربانی کردن ـ ببرند). 

کعبه، مقدس و دارای حرمت ویژه است:

{ ...وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ...} .(2)

{ رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ...} .(3)

در دو آیه 2 و 97 سوره مائده، کعبه با وصف الحرام و در آیه 37 سوره ابراهیم با وصف المحرّم آمده که بیانگر حرمت و قداست خاص آن می باشد.

حرام و محرّم بودنِ کعبه به این معنی است کسانی که فکر و اندیشه و عملشان پلید و ناپاک است (کافران و مشرکان) نباید وارد آن و سرزمین اطرافش شوند و هیچ کس; اعم از مسلمان و غیر مسلمان، حق هیچ گونه هتک حرمت،ارتکاب خلاف و سلب امنیت از کسی یا چیزی را ندارد و اگر کسی چنین کند کیفر او مضاعف خواهد بود:

{ ...وَالْمَسْجِدِالْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج : 28 ـ 26

2  . مائده : 2

3  . ابراهیم : 37


18


عَذاب أَلِیم} .(1)

 ... و (کسانی که مردم را از رفتن به) مسجدالحرام، که آن را برای همه مردم برابر قرار دادیم، مانع شوند; چه کسانی که در آنجا زندگی می کنند یا از نقاط دور وارد می شوند (مستحق عذاب دردناک اند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می چشانیم.

و این است معنای قداست و حرمت ویژه خانه خدا.

کعبه، محور مقدّسات

{ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ...} .(2)

تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفرید، دوازده ماه است; که چهار ماه از آن ماهِ حرام است; (وجنگ در آن ممنوع می باشد)...

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که فرمود:

... خداوند هیچ بقعه ای را خلق نکرد که برایش محبوب تر از این باشد ـ با دست خود به کعبه اشاره کرد ـ و به احترام این کعبه خداوند ماه های حرام را محترم شمرد; 3 ماه متوالی برای حج: شوال، ذی قعده و ذی حجه و یک ماه رجب، جدا برای عمره (مفرده) . (3)

کعبه، محور حج و مناسک آن

{ إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما...} .(4)

صفا و مروه از شعائر (و نشانه های) خداست; بنابراین، کسانی که حجّ خانه خدا و یا عمره گزارند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند (سعی صفا و مروه انجام دهند).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . حج : 25

2  . توبه: 36

3  . نور الثقلین، ج3، ص215، ح319

4  . بقره : 158


19


{ وَللهِِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا...} .(1)

و برای خدا بر مردم است که حجّ خانه خدا کنند; آنان که توانایی رفتن به سوی خانه را دارند.

{ وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ... وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ...} .(2)

 (به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند و به او گفتیم:) و مردم را به حج فرا خوان.

کعبه، مایه استواری و سامان یافتن زندگی و مانع نابودی انسان ها

{ جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ...}.(3)

خداوند کعبه ـ بیت الحرام ـ را وسیله ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد.

از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده که در تفسیر آیه بالا فرمودند:

مادام که کعبه وجود داشته باشد و مردم به سویش روند و حج گزارند، نابود نمی شوند و هرگاه کعبه نابود شود و مردم حج را ترک کنند، نابود خواهند شد. (4)

کعبه، مرکز و پایگاه اقامه نماز:

{ رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَاد غَیْرِ ذِی زَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ...} .(5)

(ابراهیم(علیه السلام) گفت:) پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را کنار خانه ای که حرم توست ساکن ساختم تا نماز را به پا دارند. (6)

کعبه، خانه ای مخصوص طواف و اعتکاف

{ ...وَ عَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . آل عمران : 97

2  . حج : 26 و 27

3  . مائده : 97

4  . مجمع البیان، ج3 و 4، ص382

5  . ابراهیم : 37

6  . نیز نکـ : بقره : 125 و حج : 26


20


وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ} .(1)

و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران پاک و طاهر گردان.

این مطلب که کعبه خانه ای است مخصوص طواف و اعتکاف و نماز، در سوره حج، آیه 126 هم مورد تأکید قرار گرفته است.

طواف پیرامون کعبه، موجب بخشش گناهان و امنیت از عذاب الهی است

از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل است که فرمود:

...فَإِذَا طُفْتَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً کَانَ لَکَ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدٌ وَ ذِکْرٌ یَسْتَحْیِی مِنْکَ رَبُّکَ أَنْ یُعَذِّبَکَ بَعْدَهُ... فَإِذَا طُفْتَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً لِلزِّیَارَةِ وَ صَلَّیْتَ عِنْدَ الْمَقَامِ رَکْعَتَیْنِ ضَرَبَ مَلَکٌ کَرِیمٌ عَلَی کَتِفَیْکَ فَقَالَ أَمَّا مَا مَضَی فَقَدْ غُفِرَ لَکَ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِشْرِینَ وَ مِائَةِ یَوْم .

وقتی خانه خدا را هفت بار طواف کردی، نزد خداوند پیمان و یادی خواهی داشت که از آن پس پروردگار شرم می کند تو را عذاب نماید... و چون هفت بار گرد خانه طواف زیارت کردی و دو رکعت نماز نزد مقام ابراهیم گزاردی، فرشته ای بزرگوار بر دوش تو می زند و می گوید: اما گناهان گذشته ات آمرزیده شد، از امروز تا صد و بیست روز آینده، اعمالت را از سر گیر. (2)

واردشونده به کعبه، مورد اکرام خداست:

ابو عبیده گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: چرا برای صروره (کسی که حج اول اوست) مستحب است وارد کعبه شود ولی برای کسی که قبلا حج انجام داده مستحب نیست؟ فرمود:

لاَِنَّ الصَّرُورَةَ قَاضِی فَرْض مَدْعُوّ إِلَی حَجِّ بَیْتِ اللَّهِ فَیَجِبُ أَنْ یَدْخُلَ الْبَیْتَ الَّذِی دُعِیَ إِلَیْهِ لِیُکْرَمَ فِیهِ .

برای اینکه صروره حج واجب را ادا می کند، به حج خانه خدا دعوت شده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 125

2  . من لایحضره الفقیه، ج2، ص202 ; (الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص149)


21


است. پس باید وارد خانه ای شود که به سوی آن دعوت شده تا در آنجا مورد اکرام قرار گیرد. (1)

ورود به کعبه، ورود در رحمت خدا و خروج از آن، خروج از گناه است و...

از امام باقر(علیه السلام) درباره ورود به کعبه پرسیدند، فرمود:

الدُّخُولُ فِیهَا دُخُولٌ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ وَالْخُرُوجُ مِنْهَا خُرُوجٌ مِنَ الذُّنُوبِ مَعْصُومٌ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ مَغْفُورٌ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِهَ .

ورود به کعبه، ورود در رحمت خدا و بیرون آمدن از آن، خروج از گناهان است. وارد شونده به کعبه، در باقی مانده عمرش از گناهان مصون می ماند و گناهان گذشته اش آمرزیده می شود. (2)

ورود به کعبه سبب خشنودی خداوند و باعث بخشش گناهان است

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

الدَّاخِلُ الْکَعْبَةَ یَدْخُلُ وَ اللَّهُ رَاض عَنْهُ وَ یَخْرُجُ عُطُلاً مِنَ الذُّنُوبِ .

وارد شونده به کعبه، در حالی وارد می شود که خداوند از او راضی است و پاک از گناهان بیرون می آید. (3)

ورود به کعبه، ورود در حسنه و سبب خروج از گناه است

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) :

مَنْ دَخَلَ الْبَیْتَ دَخَلَ فِی حَسَنَة وَ خَرَجَ مِنْ سَیِّئَة مَغْفُوراً لَهُ .

هرکس به درون کعبه رود، دریک حسنه وارد و از یک گناه آمرزیده بیرون می آید. (4)

امام باقر(علیه السلام) : ورود به کعبه، ورود در رحمت خدا و بیرون آمدن از آن، خروج از گناهان است.

کعبه، خانه ای که بنیانگذار و متولّی آن دو تن از انبیای الهی بودند:

{ وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . علل الشرایع، ص450، ح1

2  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص78

3  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص78

4  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص78


22


الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ...} .(1)

 (و به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه های کعبه را بالا می بردند.

{ وَإِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لاَ تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَطَهِّرْ بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ} .(2)

 (و به خاطر بیاورید) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند و به او گفتیم): چیزی را همتای من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و سجود کنندگان پاک ساز.

{ ...وَ عَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ} .(3)

وما به ابراهیمواسماعیل(علیهما السلام) امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران ورکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.

زیارت کعبه بر توانمندان واجب و ترک آن مستلزم کفر است

{ وَللهِِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ} .(4)

و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند; آنانکه توانایی رفتن به سوی کعبه را دارند، و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رساند) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.

تعطیلی کعبه ممنوع و ترک زیارتش سبب نابودی انسانها است

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

إِذَا تَرَکَتْ أُمَّتِی هَذَا الْبَیْتَ أَنْ تَؤُمَّهُ لَمْ تُنَاظَرْ .

هرگاه امتم قصد آمدن به زیارت خانه خداراترک کنند، مهلت داده نخواهد شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . بقره : 127

2  . حج : 26

3  . بقره : 125

4  . آل عمران : 97


23


امیر مؤمنان، علی(علیه السلام) :

اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ فَلا یَخْلُو مِنْکُمْ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُو .

خدا را، خدا را درباره خانه خدایتان (در نظر بگیرید)! تا هستید مبادا که از شما خالی باشد. اگر زیارت خانه خدا ترک شود، مهلت داده نخواهید شد.

راوی گوید: درحضور امام باقر(علیه السلام) خانه خدا را یاد کردم، حضرت فرمود:

لَوْ عَطَّلُوهُ سَنَةً وَاحِدَةً لَمْ یُنَاظَرُو .

اگریک سال ترکش کنند مهلت داده نخواهند شد. (1)

امام باقر(علیه السلام) فرمود: وصیت امیر مؤمنان(علیه السلام) چنین است:

لا تَتْرُکُوا حَجَّ بَیْتِ رَبِّکُمْ فَتَهْلِکُو .

حج خانه پروردگارتان را ترک نکنید که هلاک خواهید شد. (2)

حج خانه خدا، با نیت خالص و مال پاک، همنشینی با پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان در ملکوت اعلی است

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

لَمَّا حَجَّ مُوسَی(علیه السلام) نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ(علیه السلام)فَقَالَ لَهُ مُوسَی: یَا جَبْرَئِیلُ، مَا لِمَنْ حَجَّ هَذَاالْبَیْتَ بِلا نِیَّة صَادِقَة وَلاَنَفَقَة طَیِّبَة... قَالَ: فَرَجَعَ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ: قُلْ لَهُ أَجْعَلُهُ فِی الرَّفِیقِ الاَْعْلَی مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیق .

چون موسی(علیه السلام) حج گزارد، جبرئیل(علیه السلام)بر او نازل شد. موسی(علیه السلام)به او گفت: ...کسی که با نیت خالص وخرجی پاک وحلال این خانه را زیارت کند، پاداشش چیست؟ جبرئیل به سوی خدا بازگشت. خداوند وحی کرد که بگو: او را در ملکوت اعلی، با پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان همراه می کنیم و اینان چه رفیقان و همراهان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، صص 171 و172

2  . همان، ص167


24


نیک اند. (1)

کعبه، نخستین نقطه آفریده شده در زمین:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ...} .(2)

نخستین خانه ای که برای مردم قرار داه شد، همان است که در سرزمین مکه است.

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که فرمود:

چون خدای تعالی خواست زمینی بیافریند، همه آن را در جایگاه و مکان کعبه جمع کرد، سپس آن را کوهی از کف قرار داد و پس از آن، زمینی را از زیر آن گسترانید و این است (معنای) سخن خدای ـ عزّ و جلّ ـ که فرمود: { إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ...}  .(3)

مکان کعبه برگزیده خدا از زمین

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنْ کُلِّ شَیْء شَیْئاً وَاخْتَارَ مِنَ الاَْرْضِ مَوْضِعَ الْکَعْبَةِ .

خدای ـ عزّوجلّ ـ از هر چیزی، چیزی را برگزید و از زمین جایگاه کعبه را. (4)

نگاه به کعبه سبب باز شدن درهای آسمان و اجابت دعا است

از پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص151

2  . آل عمران : 96

3  . تفسیر برهان، ج1، ص 300، ح19

4  . من لایحضره الفقیه، ج2، ص243، ح2306


25


تُفْتَحُ أَبْوابَ السَّماءُ وَیُسْتَجابُ الدُّعاءِ فِی أَرْبَعَةَ مَواطِنَ... وَ عِنْدَ رُؤْیَةِ الْکَعْبَةِ .(1)

در چهار مورد درهای آسمان گشوده می شود و دعا مستجاب می گردد... یکی هنگام دیدن کعبه است.

نگاه به کعبه، سبب جلب رحمت خدااست

امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود:

إِذَا خَرَجْتُمْ حُجَّاجاً إِلَی بَیْتِ اللَّهِ فَأَکْثِرُوا النَّظَرَ إِلَی بَیْتِ اللَّهِ فَإِنَّ لِلَّهِ مِائَةً وَ عِشْرِینَ رَحْمَةً عِنْدَ بَیْتِهِ الْحَرَامِ سِتُّونَ لِلطَّائِفِینَ وَ أَرْبَعُونَ لِلْمُصَلِّینَ وَعِشْرُونَ لِلنَّاظِرِینَ .(2)

هرگاه برای حجّ خانه خدا بیرون شدید، به کعبه بسیاربنگرید; زیرا خدا را صد وبیست رحمت در کنار خانه خویش است: شصت رحمت برای طواف کنندگان، چهل رحمت برای نمازگزاران و بیست رحمت برای نگاه کنندگان.

نگاه به کعبه عبادت است

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ .

نگاه به کعبه عبادت است. (3)

و نیز فرمود:

النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ حُبّاً لَهَا عِبَادَةٌ... .

نگاه به کعبه از روی عشق به آن، عبادت است. (4)

نگاه به کعبه موجب افزایش حسنات و ارتقای درجات معنوی است

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

مِنْ أَیْسَرِ مَا یُعْطَی مَنْ یَنْظُرُ إِلَی الْکَعْبَةِ أَنْ یُعْطِیَهُ اللَّهُ بِکُلِّ نَظْرَة حَسَنَةً وَ تُمْحَی عَنْهُ سَیِّئَةٌ وَ تُرْفَعُ لَهُ دَرَجَةٌ .

کمترین پاداش برای نگاه به کعبه آن است که خداوند برای هر نگاه حسنه می بخشد و گناهی می زداید و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . السنن الکبری، ج3، ص502 ، ح6460

2  . وسائل الشیعه، ج13، ص 264 ; خصال صدوق، ج2، ص616

3  . الجامع الصغیر، ج2، ص681، ح932

4  . المحاسن، ج1، ص145، ح200


26


درجه ای بر مقامش می افزاید. (1)

نگاه به کعبه سبب در امان ماندن از اندوه دنیا و آخرت است

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

مَنْ نَظَرَ إِلَی الْکَعْبَةِ بِمَعْرِفَة فَعَرَفَ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مِثْلَ الَّذِی عَرَفَ مِنْ حَقِّهَا وَ حُرْمَتِهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَکَفَاهُ هَمَّ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ .(2)

هرکس از روی معرفت و شناخت، به کعبه نگاه کند و حق و حرمت ما را مثل همان که از حق و حرمت کعبه می شناسد، بشناسد، خداوند گناهانش را می آمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت کفایت می کند.

نگاه به کعبه گناهان را محو می کند

از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:

النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ حُبّاً لَهَا عِبَادَةٌ وِیَهْدِمُ الْخَطَایَا هَدْم .

نگاه به کعبه از روی عشق به آن، عبادت است و خطاها را کاملا از میان می برد. (3)

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

مَنْ نَظَرَ إِلَی الْکَعْبَةِ لَمْ یَزَلْ تُکْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ تُمْحَی عَنْهُ سَیِّئَةٌ حَتَّی یَنْصَرِفَ بِبَصَرِهِ عَنْهَ .

هرکس به کعبه بنگرد، پیوسته برای او حسنه نوشته می شود و گناه از او محو می گردد تا آنگاه که نگاهش را از کعبه برگیرد. (4)

فضایل ارکان، اماکن واشیای پیرامون کعبه

الف ـ حجرالأسود:

* دست راست خدا در زمین:

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

ـ اَلْحَجَرُ یَمِینُ اللهِ فِی أَرْضِهِ فَمَنْ مَسَحَهُ مَسَحَ یَدَ اللهِ .

حجرالأسود دست راست خدا در زمین است، هرکس آن را لمس کند دست خدا را مسح کرده است.

ـ اَلْحَجَرُ یَمِینُ اللهِ فِی الاْرْضِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . المحاسن، ج1، ص145، ح201

2  . کافی، ج4، ص241، ح6

3  . المحاسن، ج1، ص145، ح200

4  . کافی، ج4، ص240


27


یُصافِحُ بِهِ عِادَهُ .

حجر دست راست خدا در زمین است که با آن با بندگانش دست می دهد و مصافحه می کند.

ـ اَلْحَجَرُ یَمِینُ اللهِ فِی الاْرْضِ فَمَنْ مَسَحَ یَدَهُ عَلَی الْحَجَرِ فَقَدْ بایَعَ اللهُ أَنْ لا یُعْصِیهِ .

حجرالأسود دست راست خدا در زمین است، کسی که دست خود را بر آن بکشد، با خدا بیعت کرده که او را نافرمانی نکند.

علی(علیه السلام) : خدا را صد وبیست رحمت در کنار خانه خویش است: شصت رحمت برای طواف کنندگان، چهل رحمت برای نمازگزاران و بیست رحمت برای نگاه کنندگان.

ـ اَلْحَجَرُ یَمِینُ اللهِ فَمَنْ شاءَ صافَحَهُ بِه .

حجر دست راست خداست، هر کس بخواهد بهوسیله آن، با خدا مصافحه می کند. (1)

* سنگی است از بهشت:

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

اَلْحَجَرُ اْلأَسْوَدِ مِنْ حِجارَةِ الْجَنَّةِ .

حجرالاسود ازسنگ های بهشت است.

امیر مؤمنان، علی(علیه السلام) فرمود:

...هُوَالْحَجَرُالَّذِی نَزَلَ بِهِ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ .

 (حجرالأسود) سنگی است که آدم آن را از بهشت فرود آورد.

از امام باقر(علیه السلام) درباره حجرالأسود پرسیدند، فرمود:

نَزَلَتْ ثَلاثَةُ أَحْجَار مِنَ الْجَنَّةِ الْحَجَرُ الاَْسْوَدُ اسْتَوْدَعَهُ إِبْرَاهِیمَ(علیه السلام)وَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ (حَجَرُ بَنِی إِسْرَائِیلَ)، قَالَ أَبُو جَعْفَر(علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ اسْتَوْدَعَ إِبْرَاهِیمَ الْحَجَرَ الاَْبْیَضَ وَ کَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الْقَرَاطِیسِ فَاسْوَدَّ مِنْ خَطَایَا بَنِی آدَمَ .

سه سنگ از بهشت فرود آمد: حجرالأسود که به ودیعت به ابراهیم(علیه السلام)سپرده شد، مقام ابراهیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحجوالعمره فی الکتاب والسنه، ص102


28


وسنگ بنی اسرائیل. خداوند سنگ سفید به ابراهیم(علیه السلام) سپرد که سفیدتر از کاغذ بود، پس در نتیجه گناهان فرزندان آدم سیاه شد. (1)

* اولین سنگ نهاده شده بر زمین:

علی(علیه السلام) در پاسخ شخص یهودی که از او درباره اولین سنگی که بر روی زمین نهاده شد پرسید، فرمود:

یَا یَهُودِیُّ أَنْتُمْ تَقُولُونَ: أَوَّلُ حَجَر وُضِعَ عَلَی وَجْهِ الاَْرْضِ الَّذِی فِی بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ کُذِّبْتُمْ، هُوَ الْحَجَرُ الَّذِی نَزَلَ بِهِ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ... .

شما می گویید اوّلین سنگی که بر زمین نهاده شد، سنگ بیت المقدس است و دروغ می گویید. اولین سنگ آن است که آدم از بهشت فرود آورد. (2)

ب ـ حطیم

* برترین نقطه روی زمین و با فضیلت ترین مکان برای نماز:

ابوعبیده گوید: به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم: آیا نماز در همه جای حرم یکسان است؟ فرمود: ابوعبیده! نماز در همه جای مسجدالحرام یکسان نیست. چگونه در همه جای حرم یکسان باشد؟ پرسیدم: پس کدام بقعه برتر است؟ فرمود: میان درِ کعبه و حجرالأسود (حطیم).

آن حضرت همچنین فرمود: اگر برایت فراهم شد که همه نمازهای واجب و غیر واجبت را در حطیم بخوانی، بخوان; چرا که برترین نقطه روی زمین است.

زراره گوید: از امام(علیه السلام) پرسیدم: مردی در مکه نماز می خوانَد و رو به قبله می ایستد ولی مقام ابراهیم را پشت سر خود قرار می دهد، فرمود: اشکالی ندارد هر جای مسجد نماز بخواند جلوی مقام یا پشت آن، می تواند و بهترین جا، حطیم است و حطیم مقابل درِ کعبه است.

راوی گوید: از امام رض(علیه السلام) پرسیدم: کجای مسجدالحرام برای نماز خواندن برتر است؟ فرمود: حطیم، میان حجرالاسود و در کعبه...(3)

* مقدس ترین مکان در مسجدالحرام:

امام باقر(علیه السلام) از اصحاب خود پرسید: آیا می دانید کدام قطعه زمین نزد خداوند با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص104

2  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص103

3  . کافی، ج4، ص525، ح2


29


منزلت تر است؟ هیچ یک از اصحاب پاسخی ندادند. خود حضرت فرمود: آن، مکه است که خداوند به عنوان حرم خویش پسندیده و خانه خود را در آن قرار داد. سپس فرمود: آیا
می دانید نزد خداوند حرمتِ کدام بقعه مکّه بزرگتر است؟ باز هم کسی پاسخ نداد حضرت فرمود: آن مسجدالحرام است. سپس پرسید: آیا می دانید حرمت کجای مسجدالحرام عظیم تر است؟ کسی چیزی نگفت، حضرت فرمود: میان رکنِ حجرالأسود و مقام ابراهیم و درِ کعبه. این جایگاه، حطیم اسماعیل است، جایی که اندک گوسفندانش را غذا می داد و در آن نماز می گزارد.

ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجاد(علیه السلام)پرسید: کدام زمین برتر است؟ گفتم خدا و رسول و فرزند رسولش داناترند. فرمود: بهترین بقعه و زمین، میان رکن و مقام است.(1)

* محل پذیرش توبه آدم(علیه السلام) :

امام صادق(علیه السلام) فرمود: ...اینجا (حطیم) همان جایی است که توبه آدم پذیرفته شد. (2)

پ ـ مُلتَزَم

* محل اجابت دعا:

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

ـ هیچ کس دراین ملتزم چیزی از خدا نخواست، مگر اینکه اجابت شد.

ـ ملتزم جایی است که دعا در آن پذیرفته است و هیچ بنده ای چیزی از خدا نخواست مگر اینکه آن را پذیرفت.

ـ آدم هنگامی که فرود آمد هفت بار کعبه را طواف کرد، سپس در مقابل درِ کعبه دو رکعت نماز گزارد، آنگاه به ملتزم آمد وگفت:

اَلّلهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی فَاقْبَلْ مَعْذِرَتِی وَتَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَما عِنْدِی فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَتَعْلَمُ حاجَتِی فَاعْطِنِی سُؤْلِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِیناً (صَادِقاً) حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلاَّ مَاکَتَبْتَ لِی وَالرِّضا بِما رَضِیتَ عَلَیّ .

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، صص 118 و 119

2  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص108


30


خداوند به او وحی کرد: ای آدم، دعاهایی کردی و من اجابت کردم، این گونه دعا را هیچ یک از فرزندانت نخواهد کرد، مگر آنکه اندوه ها و گرفتاری هایش را برطرف سازم و آنچه از دست داده کفاف کنم و تهیدستی را از قلبش بیرون سازم و توانگری را میان دو چشمش قرار دهم و در پی تجارت هر تاجری برای او تجارت کنم (و سود دهم) و دنیا به حالتِ خوار سراغ او آید هر چند خودش آن را نخواهد. (1)

* کعبه، محل اقرار به گناهان و درخواست بخشش

امیر مؤمنان، علی(علیه السلام) فرمود:

در کنار ملتزم به گناهان خویش اعتراف کنید; آنچه را که به یاد دارید و یاد ندارد. پس بگویید: خدایا! آنچه را که نگهبانان تو از گناهان ما حفظ کرده اند و ما فراموش کرده ایم ببخشای. همانا هر آن کس که در این جایگاه به گناه خود اعتراف کند و آنها را برشمارد و از خداوند آمرزش بطلبد، بر خداوند است که او را بیامرزد.

معاویة بن عمار گوید:

هرگاه امام صادق(علیه السلام) به ملتزم می رسید به غلامانش می گفت: از من فاصله بگیرید تا در این مکان نزد پروردگارم به گناهانم اقرار کنم، اینجا جایی است که هیچ بنده ای به گناهان خود نزد پروردگارش اعتراف نکرد و از خدا آمرزش نخواست مگر اینکه خداوند او را آمرزید.

امام صادق(علیه السلام)  فرمود:

هرگاه از طواف خود فارغ شدی و به آخر کعبه ـ در مقابل مستجار اندکی به رکن یمانی مانده ـ رسیدی، دستان خود را بر کعبه بگستر، شکم خود را به آن بچسبان و صورتت را بر کعبه بگذار و بگو: خدایا! خانه خانه توست، بنده بنده توست و اینجا جایگاه کسی است که از دوزخ به تو پناه می آورد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . ازرقی، اخبار مکّه، ج1، صص349 ـ 348


31


سپس نزد پروردگار به آنچه کرده ای اقرار کن، به یقین هیچ بنده مؤمنی نیست که در اینجا به گناهان خود درمقابل خدا اقرارکند مگر اینکه خدا او را بیامرزد، اگر بخواهد... . (1)

همانطور که در روایت امام صادق(علیه السلام)اشاره شد، ملتزم بخشی از دیوار کعبه است که در نزدیکی رکن یمانی و موازی درِ کنونی کعبه قرار دارد.

ت ـ مستجار

* محل دعا و آمرزش الهی و بخشش گناهان:

امام سجاد(علیه السلام) فرمود: چون آدم به زمین هبوط کرد، به طواف کعبه پرداخت و کنار مستجار که رسید به کعبه نزدیک شد، دستان خود را به آسمان بلند کرد وگفت:
پروردگارا! مرا ببخشای، ندا آمد تو را بخشیدم. گفت: خدایا! فرزندانم را. ندا آمد: ای آدم هر یک از فرزندان تو سراغ من آید و گناه خویش را اینجا آورد، می آمرزم.

علی بن جعفر: برادرم (موسی بن جعفر) را دیدم که دو یا سه طواف می کرد، طوافها را به هم پیوست جز اینکه در مستجار می ایستاد و سرِ هر هفت دور دعا می کرد و سراغ حجرالاسود می آمد و آن را لمس می کرد. سپس به طواف می پرداخت.

* محل مستجار:

امام صادق(علیه السلام) : حضرت ابراهیم کعبه را ساخت... و برای آن دو در قرار داد; دری به
مشرق و دری به مغرب. مستجار دری است که رو به مغرب است.(2) (ملتزم و مستجار کنار هم ـ
 اندکی قبل از رکن یمانی ـ قرار دارند.).

ث ـ رکن یمانی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص 110

2  . الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص111


32


* استحباب استلام رکن یمانی و لمس آن

جابر بن عبدالله: پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)حجرالأسود را لمس کرد و بوسید و رکن یمانی را لمس کرد و دستِ خود را بوسید.

ابن عبّاس: پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) رکن یمانی را بوسید و صورت خود را بر آن نهاد.

امام باقر(علیه السلام) : پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) جز رکن حجرالأسود و رکن یمانی را لمس نمی کرد سپس این دو رکن را می بوسید و صورت بر آنها می گذاشت...  (1)

* رکن یمانی محل حضور و استغفار جبرئیل برای استلام کنندگان:

راوی گوید : با امام صادق(علیه السلام)مشغول طواف بودم، دیدم که هرگاه به حجرالأسود می رسید، دست به آن می کشید و می بوسید و هرگاه به رکن یمانی می رسید خود را به آن می چسباند. گفتم: فدایت شوم! به حجرالأسود دست می کشی ولی به رکن یمانی که می رسی، خود را به آن می چسبانی؟ گفت: پیامبرخد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هرگز سراغ رکن یمانی نیامدم مگر آنکه جبرئیل را دیدم که پیش از من خود را به آن چسبانده است.

امام صادق(علیه السلام) : هرگاه به ملتزم می رسید به غلامانش می گفت: از من فاصله بگیرید تا در این مکان نزد پروردگارم به گناهانم اقرار کنم.

به پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) گفتند: ای پیامبر، دیدیم که زیاد بر رکن یمانی دست می کشی. فرمود: هرگز نزد رکن یمانی نیامدم مگر آنکه جبرئیل کنارآن ایستاده بود وبرای هرکه آن را لمس می نمود طلب آمرزش می کرد. (2)

* حضور فرشتگانی در کنار رکن یمانی برای آمین گفتن به دعاها:

حمید بن ابی سویّه: شنیدم از ابن هشام که از عطاء بن أبی رباح در حالی که کعبه را طواف می کرد، از رکن یمانی پرسید، عطا گفت: ابوهریره برایم گفت که پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: هفتاد فرشته بر آن گماشته شده اند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، صص112 و 113

2  . الحج والعمره فی الکتاب والسنة، صص 113 و114


33


هرگاه کسی بگوید:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ، رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ . می گویند: آمین.

امام صادق(علیه السلام) : خداوند متعال فرشته ذِکرگویی را بر رکن یمانی مأمور ساخته که دعاهای شما را آمین می گوید.

* رکن یمانی دری از درهای بهشت و همواره باز است:

امام صادق(علیه السلام) : رکن یمانی درِ ماست که از این در وارد بهشت می شویم.

و فرمود: رکن یمانی دری از درهای بهشت است، خداوند ازوقتی که آن را گشود نبسته است.

* حضور فرشته ای الهی در کنار رکن یمانی برای ابلاغ صلوات ها به خدمت پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) :

امام صادق(علیه السلام) وقتی از کنار رکن یمانی می گذشت، می فرمود:

دراینجا فرشته ای است که شنوایی اهل زمین به او داده شده است. هرکس وقتی به اینجا می رسد برپیامبر(صلی الله علیه وآله) صلوات فرستد، درود او را به پیامبر(صلی الله علیه وآله)می رساند. (1)

ج ـ حجر اسماعیل(علیه السلام)

* حجر اسماعیل مدفن شماری از انبیای الهی:

امام صادق(علیه السلام) : حِجر، خانه اسماعیل است وقبر هاجر واسماعیل درآن قرار دارد.

معاویة بن عمار: ازامام صادق(علیه السلام)درباره حِجر پرسیدم که آیا جزو کعبه است یا بخشی ازکعبه درآن است؟

فرمود: نه، حتی به اندازه چیده یک ناخن! لیکن اسماعیل(علیه السلام) مادرش را آنجا به خاک سپرد. دوست نداشت که پا بر روی آن بگذارند. دور آن حصاری کشید. قبور پیامبرانی هم در آن است. (2)

* حجر اسماعیل از مکان های با فضیلت برای نماز:

راوی گوید: از حضرت رضا(علیه السلام)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 .الحجوالعمره فی الکتابوالسنه،صص113 و114

2 . همان، صص106و 107


34


پرسیدم: کدام جای مسجدالحرام برای نماز خواندن بهتر است؟ فرمود: حطیم، میان حجرالأسود و درِ کعبه، گفتم: پس از آن کجا برتر است؟ فرمود: کنار مقام ابراهیم. پرسیدم: پس از آن کجا؟ فرمود: داخل حِجر. پرسیدم: پس از آن؟ فرمود: هرجا که به کعبه نزدیک تر باشد. (1)

ح ـ مقام ابراهیم(علیه السلام)

* آیه روشن خدایی:

{ إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ...} (2)

همانا نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد، آن است که در سرزمین مکه واقع شده که برکت و مایه هدایت جهانیان است. در آن نشانه های روشن (از جمله) مقام ابراهیم است.

* محل اقامه نماز (طواف):

{ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی...} .(3)

و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محلّ بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم و از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید.

 

مقام ابراهیم همان سنگ معروف است که در فاصله چند متری کعبه در یک محفظه قرار دارد، این همان سنگی است که ابراهیم خلیل(علیه السلام) بر آن ایستاد و دیوار کعبه را بالا برد و در آن، اثرِ قدم انسان آشکارا دیده می شود و این خود معجزه و آیت الهی است که در یک جسم سخت و محکم پا فرو رود و اثر آن قرنهای متمادی باقی بماند.

در زمان وقوع این معجزه الهی و ایستادن ابراهیم(علیه السلام) بر این سنگ، اختلاف نظریه وجود دارد; بعضی آن را هنگام بنای کعبه و بالا بردن پایه های آن می دانند و معتقدند که حضرت ابراهیم(علیه السلام) بر آن می ایستاد تا بتواند قسمت بالایی دیوار کعبه را بسازد.

گروه دیگر می گویند: ابراهیم(علیه السلام) هنگام اعلان حج، جهت امتثال امر { وَأَذِّنْ فِی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1  . الحجوالعمره فی الکتابوالسنه، ص119

2  . آل عمران : 96

ثواب حضرت عبدالعظیم(ع)


چرا ثواب حضرت عبدالعظیم(ع) برابر با زیارت امام حسین(ع) است؟

برخی شیعیان نزد امام هادی(ع) رفته و گفتند ما از زیارت کربلا آمدیم و حضرت در جواب فرمود که شما در ری زیارت عبدالعظیم را بکنید مثل این است که امام حسین(ع) را زیارت کرده اید.

به گزارش خبرنگار مهر، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر برخی از پرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند.

پرسش: حضرت عبدالعظیم حسنی که بود و کجا می زیست و چگونه و در چه تاریخی به شهادت رسید؟

حضرت عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقوا است و از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی (ع) و احادیث بسیار از ایشان روایت کرد. در منزلت و مقام وی آمده است که مردی از اهل ری به خدمت حضرت علی بن محمد النقی امام هادی (ع) رفت. حضرت پرسید: کجا بودی؟ او گفت: به زیارت امام حسین(ع) رفته بودم. امام فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شما است زیارت می کردی مانند کسی بودی که امام حسین (ع) را زیارت کرده باشد. (۱)

احمد بن خالد برقی می گوید: عبدالعظیم حسنی از دست حاکم و سلطان زمان خودش فراری شد و در خانه مردی از شیعیان در ری پنهان شد. در آن خانه عبادت می کرد و روزها روزه می گرفت و شب ها به عبادت می پرداخت و مخفیانه از خانه برای زیارت قبری که نزدیک محلّ سکونت وی بود، بیرون می رفت و می گفت : این قبرِمردی از فرزندان موسی بن جعفر است. کم کم خبر ایشان در بین شیعیان پخش شد و گروه گروه به دیدار حضرت عبدالعظیم می آمدند. شخصی از شیعیان پیامبر را در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان من نزد درخت سیب درباغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظیم مریض شد و بعد از مدتی فوت کرد و در جیب لباسش نوشته ای یافتند که در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب (ع) هستم. (۲)

حضرت عبدالعظیم از نوادگان حضرت امام حسن(ع) می باشد و از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع) بود و عقاید خود را بر امام هادی (ع) عرضه داشت و امام او را تأیید کرد. مناسب است ما این روایت را نقل کنیم. شیخ صدوق (ره) و غیر ایشان از جناب عبدالعظیم روایت کرده اند که فرمود: بر آقای خودم، حضرت امام هادی (ع) وارد شدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو ای ابوالقاسم! تو ولیّ ما هستی. عرض کردم : ای فرزند رسول خدا! می خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم. اگر مورد پسند شما است تأیید بفرمایید و اگر ناپسنداست راهنماییم کنید.

من عقیده دارم خدا، واحد و یگانه است و مثل و مانندی ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پدیدآورنده اجسام و صورتهاست. پروردگار و مالک هر چیزی است. او مالک و صاحب هر چیزی است.

عقیده دارم محمد(ص) پیامبر و رسول و آخرین آنان است و بعد از او پیامبری نخواهد بود و تا روز قیامت دین آن حضرت اسلام خواهد بود و شریعت دیگری نخواهد بود.

عقیده دارم امام و خلیفه و ولیّ امر بعد از پیامبر(ص) امیرالمؤمنین (ع) و بعد از آن حسن (ع) و بعد حسین (ع) و علی بن الحسین و بعد محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و سپس محمد بن علی است و بعد شما را امام می دانم.

حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدی (ع) خواهد بود که کسی او را نمی بیند و از نظرها غائب خواهد بود و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از این که پر از ظلم و جور شده باشد.

گفتم : عقیده دارم دوست ایشان دوست خداست و دشمن ایشان دشمن خدااست و اطاعت ایشان واجب ومعصیت اینان معصیت خدا است.

عقیده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان حق است و قیامت خواهد آمد و همه زنده خواهیم شد.

پس امام هادی (ع) فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا این است دین پسندیده ثابت. بر همین اعتقاد بمان. خداوند تو را براین اعتقاد محافظت کند. (۳)

زندگینامه حضرت علی اکبر علیه سلام

تولّد و سنّ حضرت علی اکبر علیه السلام

مرحوم مقرم می‏نویسد:
حضرت علی اکبر علیه السلام در روز یازدهم شعبان (10) سال 33 هجری دو سال قبل از کشته شدن عثمان (11) به دنیا آمد و این موافق است با قول ابن ادریس؛ در (سرایر) که فرموده:
حضرت علی اکبر علیه السلام در خلافت عثمان ملعون چشم به دنیا گشود.
پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27 ساله بوده و تایید می‏شود به اتفاق مورخین و علماء علم نسب که حضرت علی اکبر علیه السلام از امام سجاد علیهما السلام بزرگتر بوده، و امام سجاد علیه السلام در روز عاشورا 23 سال داشته‏اند، و این که بعضی سن آن جناب را 17 یا 18 یا 19 سال نقل کرده‏اند، با این اتفاق مغایر است، مضافا بر این که شاهدی بر قول خود ندارند. (12)
ابن شهر آشوب؛ می‏نویسد:
علی اکبر هیجده سال داشت، و گفته شده 25 ساله بوده است. (13)
محدث قمی؛ می‏گوید:
در سن علی اکبر اختلافی عظیم است، ابن شهر آشوب و محمد بن ابی طالب گویند، 18 ساله بوده و شیخ مفید او را 19 ساله دانسته (14)، بنابراین از امام زین العابدین علیه السلام کوچک‏تر بوده است.
و بعضی گویند 25 ساله بوده و غیر از این هم گفته‏اند. پس علی اکبر از برادرش امام سجاد علیه السلام بزرگتر بود و این اصح و اشهر اقوال است.
از شیخ اجل ابن ادریس در خاتمه کتاب حج نقل می‏کند که حضرت علی اکبر علیه السلام بزرگتر بوده، و آن جناب در زمان خلافت عثمان متولد شده است، و از جدش امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است، و شعراء در مدح او اشعار سروده‏اند.
آن گاه ابن ادریس در رد کسانی که می‏گویند علی اکبر کوچک‏تر بوده می‏نویسد:
در این باب باید به خبره این فن که علماء نسب و تاریخ و اخبارند، مانند زبیر بن بکار رجوع نمود، و نام جمعی را می‏برد که همگی علی اکبر علیه السلام را بزرگتر می‏دانند و بر این قول اتفاق دارند.
سپس محدث قمی؛ می‏فرماید:
در این جا گفتار ابن ادریس که فارس این میدان است، و با تتبع کافی به صراحت سخن گوید، کافی است، و مضمون اشعاری که در مدح او وارد شده، و گفتار معاویه ملعون در حق او (که خواهد آمد) موید است (15).
مرحوم ملا هاشم می‏نویسد:
شهید در (دروس) و کفعمی فرموده‏اند که: آن حضرت 25 ساله بوده که دو سال از حضرت زین العابدین علیه السلام بزرگتر بوده، و احتمالا این قول اقوی باشد.
اولا به جهت این که همه محدثین و مورخین علی شهید را علی اکبر نوشته و حضرت زین العابدین علیه السلام علی اصغر.
و ثانیا: در مقاتل نقل شده که حضرت زین العابدین علیه السلام در مجلس ابن زیاد (در جواب آن ملعون که گفت:
مگر علی کشته نشد) فرمودند:
«کان لی اخ اکْبر منی یسمی علیا فقتلْتموه»
آن که او را کشتند برادر بزرگترم علی بوده.
و ثالثا: در (سرایر) و در مقاتل در احوال حضرت علی اکبر علیه السلام نوشته‏اند:
آن جناب در خلافت عثمان به دنیا آمده و از جدش امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده است، و کفعمی و شهید اول در (دروس) همین را اختیار کرده‏اند. (16)
مرحوم عمادزاده نیز همین قول را اختیار کرده، و از بسیاری مورخین نقل کرده که آنها حضرت علی اکبر علیه السلام را از امام سجاد علیه السلام بزرگتر می‏دانند (17).
موحوم مقرم از بیش از 28 نفر از علماء و مورخین شیعه و سنی نقل نموده که: آن جناب از برادرش امام سجاد علیه السلام بزرگتر بوده است.

مادر حضرت علی اکبر علیه السلام

لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است، و عروه بن مسعود یکی از سادات اربعه در اسلام است، و از بزرگانی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را مثل صاحب یاسین که قوم خود را به خدا دعوت کرد و او را کشتند و شبیه‏ترین مردم به عیسی بن مریم نامیدند.

وجه نام‌گذاری حضرت علی اکبرعلیه السلام‌


در اینکه چرا امام حسین‌علیه السلام نام فرزندان خود را علی می‌گذاشت، رازی نهفته است و درسی گران‌بها به پیروان اهل بیت‌علیهم السلام می‌دهد. جستجوی حق در تاریخ، بهترین راهی است که می‌توان فلسفه عمیق و درونی این نامیدن را به دست آورد. تامل در تاریخ بنی امیه و دوران حکومت آنها، مطالبی بسیار ارزنده و مهم را به ارمغان می‌آورد.
امویان سیاستی را اجرا کردند که در اثر آن، داماد و وصی رسول خداصلی الله علیه وآله مورد تهاجم قرار گرفت، به حدی که دستور می‌دادند بالای منابر، به امام علی‌علیه السلام ناسزا بگویند. این حرکت به شکلی دقیق و طراحی شده صورت گرفت که تا حدود یک صد سال پس از آن، میان مردم سوریه و لبنان این لعن و ناسزاها رایج بود، و در شهرهای غرب و شرق اسلام و در همه جا بر فراز منابر، علی‌علیه السلام را لعن می‌کردند.(110) حتی در مقدس ترین شهرهای اسلامی، مکه و مدینه، امام را لعن می‌نمودند و فقط در استان سیستان از فرمان معاویه سرپیچی شد که به جز یک بار بر منبر، امام را لعن نکردند.(111)
خطیبان مزدور هیچ حیایی نداشتند، حتی در مقابل خاندان علوی، آن امام بزرگ را لعن می‌کردند. چنان‌که علامه سید مرتضی عسکری این داستان را از ابن حجر نقل می‌کند: «در مجلسی که امام حسن مجتبی‌علیه السلام در آن حضور داشت، عمرو عاص بر فراز منبر رفت و امیر المومنین علی‌علیه السلام را مورد نکوهش قرار داد. پس از او، مغیره این کار را انجام داد. در این موقع، به آن حضرت‌علیه السلام پیشنهاد شد به منبر رود و جواب آن دو را بدهد. حضرت بالای منبر می‌رود و پس از حمد و ثنای الهی آن دو نفر را مخاطب قرار می‌دهد و می‌فرماید: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا به خاطر ندارید که پیامبرصلی الله علیه وآله در جریانی، سواره، جلودار و راننده مرکب آن سوار را لعن کرد؛ که آن سواره ابوسفیان بود و جلودار و راننده مرکب او، معاویه و پسرش یزید بودند.
طرح نابود کردن هواخواهان امام علی‌علیه السلام و نشر احادیث دروغین، سرلوحه کار بنی امیه بود. از یک طرف معاویه در سرزمین شام و از طرف دیگر، طرفداران و هم‌کیشان بنی امیه در مدینه، که مرکز حکومت اسلام بود، ساکت نبودند؛ خصوصا عایشه همسر پیامبرصلی الله علیه وآله اسلام را با فتواهای دروغین خود، حقایق را وارونه جلوه داد و با علی و فرزندانش دشمنی آشکار کرد، که به راه انداختن جنگ جمل، نمونه‌ای بارز از کارهای این زن به شمار می‌آید، تا جایی که بعد از شهادت امیر المومنین علی‌علیه السلام، از رفتارش دست برنداشت و به پیروانش توصیه کرد که نام بچه‌های خود را «علی» نگذارند؛ بلکه عبد الرحمن نام قاتل علی‌علیه السلام را انتخاب کنند. حال با این اوضاع و احوالی که به وجود آورده بودند، طبیعی است که با عکس العمل فرزندان علی‌علیه السلام رو به رو شدند.
وجود مقدس امام حسین‌علیه السلام با آن جو حاکم و خفقانی که بود، نام فرزندان خود را علی می‌گذاشت. عبید الله بن زیاد به امام سجادعلیه السلام گفت: آیا تو علی بن الحسین‌علیهما السلام هستی؟ آن حضرت فرمود: آری. گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ آن حضرت فرمود: برای من برادری بود به نام علی، که مردم او را کشتند.(112)
نکته مهمی که در این قسمت از بحث وجود دارد، این است که عاشقان راستین امیرالمومنین علی‌علیه السلام نباید غافل باشند و به جای نام مقدس و روح‌بخش علی و فرزندان او، نام‌های دیگری را انتخاب کنند. گرچه هرکس هر نامی که بخواهد می‌تواند انتخاب کند؛ ولی منصفانه قضاوت کنید آیا کسی که امید به شفاعت مولای متقیان دارد، نامی غیر از نام مبارک او انتخاب می‌کند؟!(113)

کنیه حضرت علی اکبرعلیه السلام‌

ابوحمزه ثمالی از امام صادق‌علیه السلام روایت نموده: هنگام زیارت علی اکبرعلیه السلام، صورت بر قبر بگذار و سه بار بگو: «صلی الله علیک یا ابالحسن». شاید این کنیه برای تفال باشد، زیرا فرزندی به نام حسن داشته است.
روایت احمد بن ابونصر بزنطی گواه این مدعا است. بزنطی از حضرت رضاعلیه السلام پرسید: آیا می‌توان با زنی و ام ولد پدر او ازدواج کرد؟
حضرت فرمود: اشکالی ندارد. سپس پرسید: گفته‌اند علی بن الحسین، امام سجادعلیه السلام با دختر امام حسن مجتبی‌علیه السلام و با ام ولد آن حضرت ازدواج نمود؟ امام‌علیه السلام فرمود: چنین نیست. امام سجادعلیه السلام با دختر امام حسن‌علیه السلام ازدواج کرد، و ام ولدی که گفتی، مربوط به علی بن الحسین‌علیهما السلام است که در کربلا به شهادت رسید، و او را نیز به عقد خود درآورد. این حدیث سندی است که علی اکبرعلیه السلام کنیزی(3) داشته که برای او فرزندی آورده است.(4)
همچنین در زیارتی که ابوحمزه ثمالی از امام صادق‌علیه السلام نقل کرده، گوهری یگانه و حقیقتی تابناک به دست می‌آید که دست روزگار و خیانت‌کاران، آن را از بین برده و آن این است که: علی اکبرعلیه السلام دارای خانواده و فرزند بوده، شاید نسل آن بزرگوار استمرار نیافته است.
امام صادق‌علیه السلام می‌فرماید: «صلی الله علیک وعلی عترتک واهل بیتک وآبایک وابنایک وامهاتک الاخیار الذین اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا»؛
«درود خدا بر تو و خانواده و اهلت، و پدران و مادران و فرزندانت، انسان‌های خوبی که خدای تعالی رجس و پلیدی را از ایشان دور کرد و پاکیزه‌شان گردانید».
عبارت «وعلی عترتک» دلالت بر خانواده دارد. عترت، به معنای خانواده و فرزندان است. پس اگر علی اکبرعلیه السلام خانواده نداشت، در کلام امام معصوم‌علیه السلام، که آشنای به فن بلاغت و اقتضای حال است، وارد نمی‌شد.
ابن قولویه این روایت را در «کامل الزیارات» با سندی صحیح و راویانی ثقه نقل کرده است، از جمله علی بن مهزیار اهوازی، که کاملا مورد وثوق امام جوادعلیه السلام بوده است. دلیل این مطلب، فرمایش امام در نامه‌ای است که به وی مرقوم فرمود: همانا تو را در خدمت و طاعت آزمودم، اگر بگویم مانند تو را ندیده‌ام، امید آن دارم که در گفتار راست‌گو باشم.
یکی دیگر از راویان ثقه، ابن ابی عمیر است، مرد بزرگواری که هارون الرشید به جرم تشیع دستور داد سندی بن شاهک صد و بیست تازیانه به او زد، سپس وی را زندان کرد و تا صد و بیست دینار نداد، آزاد نشد.

لقب حضرت علی اکبرعلیه السلام‌

این علی به (اکبر) ملقب شد؛ زیرا از امام زین العابدین‌علیه السلام بزرگ‌تر بود. امام سجادعلیه السلام این مطلب را در پاسخ زیاد ملعون که پرسید: مگر خداوند علی را در کربلا نکشت؟ فرمود: من برادری بزرگ‌تر، به نام علی داشتم که شما او را کشتید.
ابن جریر طبری می‌گوید: حمید بن مسلم گفت: علی بن الحسین اصغر را دیدم، در حالی که بیمار بود.(5) و علی اکبرعلیه السلام فرزند امام حسین‌علیه السلام بود و از او نسلی نماند، که مادرش ام ولد بود.(6)
علی اکبرعلیه السلام با پدرش کنار نهر فرات در کربلا به شهادت رسید، و فرزندی نداشت، علی اصغرعلیه السلام نیز در کربلا همراه پدرش بود، وی بیست و سه سال داشت و بیمار بود.(7)
قرمانی می‌گوید: شمر ملعون برای کشتن علی اصغرعلیه السلام که بیمار بود، تلاش کرد.(8)
دمیری در «حیاه الحیوان» در ماده (بغل) گفته است: علی اصغر به زین العابدین‌علیه السلام ملقب بود. برادر بزرگ‌تری داشت به نام علی اکبر، که در کربلا با پدرش شهید گردید.
سبط ابن الجوزی گفته است: علی اکبرعلیه السلام با پدرش شهید شد و علی اصغر که زین العابدین‌علیه السلام است، نسل پدر از او ادامه یافت.(9)
شیخ صدوق‌رحمه الله در کتاب «مجالس» از امام صادق‌علیه السلام آورده است: امام حسین‌علیه السلام با فرزندانش علی اکبر و علی اصغر به کربلا آمد.(10)
شبلنجی در نور الابصار گفته است: از فرزندان حسین‌علیه السلام، علی اکبرعلیه السلام است که با پدرش شهید گردید، و دیگری علی اصغر زین العابدین‌علیه السلام است.(11)
فخرالدین طریحی در «منتخب»، از حضرت سجادعلیه السلام به علی اصغر و شهید را به علی اکبر نام برده است.(12)
اینها مورخانی هستند که از حضرت سجادعلیه السلام به علی اصغر یاد کرده و تصریح به کوچک‌تر بودن ایشان از علی اکبر نموده‌اند.

تربیت حضرت علی اکبر علیه السلام


تربیت شدن در دامان عمویش حضرت مجتبی علیه السلام و پدرش سیدالشهداء علیه السلام در کافی و فقیه و تهذیب در زیارتی از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که … کنار قبر فرزند آن حضرت علی بن الحسین علیهما السلام که نزد پای پدر مدفون است می‏روی و می‏گویی:
«السلام علیْک یابْن رسول الله، السلام علیْک یابْن امیرالْمومنین، السلام علیْک یابْن الْحسن و الْحسیْن».
سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرالمومنین، سلام بر تو ای فرزند حسن و حسین (24).
شیخ صدوق رحمه الله علیه بعد از نقل این زیارت می‏فرماید:
این اصح زیارات نزد من است.
گفته‌اند:
برای این فرزند امام حسن علیه السلام گفته شده که چون امام مجتبی علیه السلام مربی و معلم حضرت علی اکبر علیه السلام بوده است، و در حدیث آمده:
«انما الْآباء ثلاثه: منْ ولدک و منْ علمک و منْ زوجک».
پدر سه گونه است؛ آنکه تو را به دنیا آورد، و کسی که تو را تعلیم نموده، و دیگر پدر زن».
محدث قمی؛ می‏نویسد:
در این مدتی که آن حضرت در دنیا بود، عمر شریف خود را صرف عبادت و زهادت و اطعام مساکین و اکرام مسافرین، و سعه‌ی در اخلاق و توسعه در ارزاق فرموده به حدی که در مدحش گفته شده:
لمْ تر عیْن نظرتْ مثْله
منْ محْتف یمْشی و لا ناعل
هیچ دیده‌ای مانند او ندیده است، نه کسی که پابرهنه راه می‏رود و نه کفش پوشیده.
و در زیارتش خوانده می‏شود:
«السلام علیْک ایها الصدیق الشهید الْمکرم و السید الْمقدم الذی عاش سعیدا و مات شهیدا و ذهب فقیدا فلمْ تتمتعْ من الدنْیا الا بالْعمل الصالح و لمْ تتشاغلْ الا بالْمتْجر الرابح».
چگونه چنین نباشد آن جوانی که اشبه مردم به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود و آداب را از دو سید جوانان اهل بهشت اخذ نموده، چنانکه عبارت زیارت مرویه معتبره آن حضرت: «السلام علیْک یابْن الْحسن و الْحسیْن» دلالت بر این مطلب دارد (25).
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بسیار او را دوست می‏داشت، حتی اینکه او را مدح نموده، اشعاری در مدح او می‏سرود، از آن جمله ابن ادریس در سرایر ذکر کرده که حضرت امیر علیه السلام در شان او فرموده:
لمْ تر عیْن نظرتْ مثْله
منْ محْتف یمْشی و لا ناعل (26)
ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین از مغیره نقل می‏کند که روزی معاویه گفت:
امروز سزاوارترین مردم به خلافت کیست؟
گفتند:
تو، گفت:
چنین نیست بلکه امروز سزاوارترین مردم بر این امر علی بن الحسین علیهما السلام (علی اکبر علیه السلام ) است. چون جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‏باشد و شجاعت بنی هاشم و سخاوت بنی امیه و جمال و بزرگ منشی ثقیف در او جمع است (27).

ازدواج حضرت علی اکبر علیه السلام


اگر بگوییم آن جناب هنگام شهادت 25 سال یا بیشتر داشتند حتما ازدواج کرده بودند، چون این بزرگوار تارک این سنت عظیمه نخواهند بود.
از حدیث بزنطی و بعضی عبارات زیارت آن جناب استفاده می‏شود که آن بزرگوار ازدواج نموده و دارای فرزند بودند.
در کافی و تهذیب و قرب الاسناد روایت نموده که بزنطی از حضرت رضا علیه السلام سوال کرد:
آیا می‏شود زنی را با ام ولد پدر آن زن تزویج نمود؟
فرمودند:
بلی، گفت:
به ما خبر رسیده که حضرت سجاد علیه السلام چنین نمودند؟ - یعنی دختر امام حسن مجتبی علیه السلام و کنیز ام ولد آن حضرت تزویج کرده‏اند - امام رضا علیه السلام فرمودند:
چنین نیست بلکه حضرت سجاد علیه السلام دختر امام حسن علیه السلام ، و نیز ام ولد از حضرت علی اکبر علیه السلام - که در کربلا شهید شده بود - را تزویج نمودند (18).
و در زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام - که ابوحمزه از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده آمده است: «… صلی الله علیْک و علی عتْرتک و اهْل بیْتک و آبایک و ابْنایک و امهاتک الْاخْیار الْابْرار الذین اذْهب الله عنْهم الرجْس و طهرهمْ تطْهیرا
السلام علیْک یا ابْن رسول الله و ابْن امیرالمومنین و ابْن الْحسیْن بْن علی و رحْمه الله و برکاته لعن الله قاتلک و لعن الله من اسْتخف بحقکمْ و قتلکمْ لعن الله منْ بقی منْهمْ و منْ مضی نفْسی فداوکمْ و لمضْجعکمْ صلی الله علیْکمْ و سلم تسْلیما ثم ضعْ خدک علی الْقبْر و قلْ صلی الله علیْک یا ابا الْحسن ثلاثا …» (19)
یعنی صلوات خداوند بر تو و بر اقوام و خاندان و پدران و فرزندان و مادرانت، (پدران) نیکویی که خداوند پلیدی را از آنها دور نمود و آنها را پاکیزه قرار داد. سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند امیرالمومنین و حسین بن علی رحمت و برکات خدا بر شما باد و خدا لعنت کند قاتل تو را و خدا لعنت کند کسی که حق شما را کوچک شمرد و شما را کشت. خدا لعنت کند کسانی که از آنها باقیمانده‌اند و گذشتگان از آنها. جان من فدای شما و قبر شما باد. سلام و صلوات خدا بر شما باد. پس گونه‏ات را بر قبر بگذار و سه مرتبه بگو: صلوات خداوند بر تو باد ای اباالحسن …


حضرت علی اکبرعلیه السلام و چند مأموریت‌

حضرت علی اکبرعلیه السلام در کربلا مثل پروانه، گرد شمع ولایت می‌چرخید و حافظ خیام حرم بود. آن آقازاده نسبت به‌امام نزدیک‌ترین فرد محسوب می‌شد، هرکس به امام حسین‌علیه السلام حاجتی داشت، به او مراجعه می‌کرد. شاهزاده علی اکبرعلیه السلام چند ماموریت حساس را در حماسه عاشورا عهده‌دار بود:

1 - در ظهر عاشورا، هنگام خواندن نماز ظهر (نماز خوف)، عده‌ای اقتدا کردند و عده‌ای جلوی آنها صف کشیدند. دو نفر از آنها در این حال شربت شهادت نوشیدند. امام حسین‌علیه السلام با اینکه حجاج بن مسروق مامور اذان گفتن بود، جوان برومندش را مامور اذان گفتن نمود و فرمود: عزیزم، اذان بگو تا نماز بخوانیم؛ زیرا بسیار مایل بود صدای دلنوازش را بشنود.(38)
آری، هنگامی که امام حسین‌علیه السلام دلش برای صوت قرآن پیامبرصلی الله علیه وآله تنگ می‌شد، می‌فرمود: علی! برایم قرآن بخوان.(39)
2 - در حدیثی از امام صادق‌علیه السلام نقل شده: امام حسین‌علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را با سی نفر فرستاد تا برای خیام حرم آب بیاورند.(40)
و این ماموریتی بود که امام به عهده فرزند شجاعش گذاشت و از این ماموریت، شجاعت حضرت علی اکبرعلیه السلام آشکار می‌شود؛ چه اینکه آب آوردن در آن روز عاشورا، کار دشواری بود و لشکر عمر بن سعد اطراف شریعه را کاملا محاصره کرده بودند. نوشته‌اند: این مقدار آبی که آورد برای حرم کم بود و کفاف اصحاب، یاران، زنان و اطفال حرم را، که نزدیک به دویست نفر بودند، نمی‌داد.
3 - شیخ فخرالدین طریحی می‌نویسد: هنگامی که ابوالفضل عباس‌علیه السلام به شهادت رسید، امام حسین‌علیه السلام فرمود: «اما من مجیر یجیرنا؟! اما من مغیث یغیثنا؟! اما من احد یاتینا بشربه من المآء لهذا الطفل»؛ «آیا یاری رسانی نیست که ما را یاری رساند؟! آیا فریادرسی نیست که فریادرسی کند؟! آیا کسی نیست که برای سیراب کردن این طفل، جرعه‌ای آب برای ما بیاورد؟!».

در این حال، حضرت علی اکبرعلیه السلام برخاست و عرض کرد: من به طلب آب می‌روم، امام‌علیه السلام در حق فرزندش دعا کرد، علی اکبر مشک آب را برداشت و به سوی شریعه رفت و مشک را پر از آب نمود، به جانب پدر آمد و گفت: بابا جان! اگر آب زیاد آمد، پس از سیراب شدن برادرم، من هم تشنه هستم. امام طفلش را گرفت تا آب دهد که نامردان تیری زدند و بر گلوی علی اصغرعلیه السلام نشست، قبل از اینکه آن طفل آبی بنوشد.(41)

حضرت علی اکبرعلیه السلام مؤذّن کربلا


یکی از شعارهای مهم دین مقدس اسلام، اذان است. اذان روح و ریحان در کالبد جامعه بشری می‌دمد. خانواده و جامعه‌ای که فرهنگ اذان در او زنده و پاینده باشد، دچار لغزش‌ها و افکار ناپسند نمی‌شود. اقامه اذان مربوط به دسته یا فردی به تنهایی نیست بلکه فرهنگ اذان فرهنگی فردی، اجتماعی، خانوادگی بوده و اسلام سفارش می‌کند اذان گفتن را در هیچ حالی ترک نکنید.
بنابراین برای حفظ اذان، وجود مقدس علی بن ابی طالب‌علیه السلام، 25 سال در خانه نشست و در این راه، چه خون دل‌هایی که به او دادند و بالاخره در محراب مسجد کوفه در اقامه همین راه، به شهادت رسید. امام حسن‌علیه السلام برای حفظ اذان و فرهنگ آن صلح نمود، و امام حسین‌علیه السلام نیز برای حفظ آن قیام کرد.
حجاج بن مسروق، موذن کاروان حسینی افتخار داشت در حضور امام زمان خویش و برای جماعتی اذان بگوید که در آن جماعت، شخصیت‌هایی مانند: حضرت عباس بن علی، علی اکبر، قاسم بن حسن، عون و جعفر، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، زهیر بن قین و بریر حضور دارند. در روز عاشورا اقامه نماز و اذان در راس همه امور بود؛ چه اینکه نماز عروج ملکوتی و معراج انسان است.
نقل می‌کنند: وجود مقدس امام حسین‌علیه السلام در ظهر عاشورا دستور داد حضرت علی اکبرعلیه السلام اذان بگوید.(42) صوت اذان حضرت علی اکبرعلیه السلام، صوت رسول الله‌صلی الله علیه وآله است، وجود او به فرموده خود امام حسین‌علیه السلام، از لحاظ خلق، خلق و منطق شبیه وجود رسول الله بوده است.
اما در اینکه در ظهر عاشورا، حضرت علی اکبرعلیه السلام موذن بوده رازی نهفته و فلسفه عمیقی دارد. فلسفه آن چیست؟ آیا غیر از این است که با اذان شبه مصطفی، وجدان خفته آن ناآگاهان بیدار شود؟ شما بنگرید! جمعیتی حداکثر بالغ بر یکصد و بیست هزار نفر و حداقل سی هزار نفر در کربلا جمع شده‌اند، اینها می‌خواهند چه کنند؟ آیا هدف آنها دین و خداخواهی بود یا تخریب دین؟! کدام؟! اینها مردمانی بودند تازه مسلمان و اکثر آنها جوان، جوانانی که اصلا حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله را ندیده بودند و بیشتر در دوران عمر و عثمان و معاویه به دنیا آمده بودند.
یکصد و سیزده تن از صحابه در فتح سرزمین دمشق شرکت جسته و یا به تدریج در آنجا سکونت داشتند. این عده، در زمان خلافت عمر و عثمان تا آغاز حکومت معاویه مرده بودند و در زمان حادثه کربلا تنها یازده تن از آنان زنده و در شام به سر می‌بردند و اینان مردمانی بین هفتاد تا هشتاد سال سن داشتند که گوشه‌نشینی را اختیار کرده بودند.(43)
حال این پرسش مطرح است که: چرا این صحابه در قبال حکومت یزید و قیام امام حسین‌علیه السلام سکوت نمودند؟ و یا کوفیان را که تحت حکومت یزید بودند و در کربلا حضور یافتند، منع نکردند؟ امثال همین سکوت‌ها، باعث شد که حداقل سی هزار نفر در کربلا حضور یابند و خون پسر پیغمبر خود را بریزند.
یاران امام‌علیه السلام برای اینکه به سپاه مقابل اتمام حجت کنند که ما سپاهیان خاندان رسول گرامی اسلام‌صلی الله علیه وآله هستیم، هرکدام از اصحاب خصوصا شهدای بنی‌هاشم که به میدان می‌آمدند، خود را معرفی می‌کردند. لذا امام حسین‌علیه السلام در روز عاشورا فرمود: امروز اذان را شبه پیامبر - حضرت علی اکبرعلیه السلام - بگوید، این مردم اگر نمی‌دانند، بدانند که این صدا صدای رسول الله‌صلی الله علیه وآله و گوینده آن شبه مصطفی علیه السلام است. شاید ضمیر ناآگاه و پلید آنها بیدار شود و خون پسر فاطمه و علی‌علیهما السلام را نریزند؛ اما هزار افسوس! جنایتکاران آنچه را که نباید بکنند، کردند.
آری، روز عاشورا، روز نماز و دعا، روز مبارزه و حماسه و دفاع از دین است، ظهر رسیده، وقت نماز آمده، باید موذن اذان بگوید و آن هم علی اکبر! امام شنیدن صدای دلنواز فرزندش را دوست دارد، مشتاق است تا میوه دلش با آن روح ملکوتی اذان بگوید.
صدای ربانی او در فضا طنین‌انداز شده که ملایکه آسمان می‌شنوند و می‌گویند: ببینید علی اکبرعلیه السلام اذان می‌گوید. اصحاب و بنی هاشم صدای ملکوتی او را شنیدند، همه خوشحالند؛ چه اینکه شبه رسول الله‌صلی الله علیه وآله موذن است. زینب عقیله بنی هاشم هم خوشحال؛ چه اینکه پاره تن برادرش اذان می‌گوید؛ اما ای عاشق راستین! در این حال زینب‌علیها السلام خوشحال است؛ ولی دل‌ها بسوزد آن موقعی که صدای «یا ابتاه! علیک منی السلام» علی اکبرعلیه السلام بلند شد. چه حالی داشت سید الشهداء و عمه سادات، زینب؟! راوی می‌گوید: دیدم زنی را که ناله می‌زند و می‌گوید: ای میوه دلم! ای میوه دل برادرم! خودش را به روی بدن قطعه قطعه حضرت علی اکبرعلیه السلام انداخت، امام او را بلند کرد و به خیمه‌ها برگردانید.(44)
جوانان عزیز! از فرهنگ نماز و اذان دور نباشیم. هرچه روح نماز و اذان در جامعه ما استوار باشد، به همان اندازه ما از تهاجم فرهنگی دشمن مصون و محفوظ خواهیم ماند. ای جوانان! اذان بگویید، در هر کجا و در هر حالی که هستید، در محیط کار و دانش، خیابان و بازار. فرقی ندارد و این یک افتخار است. حضرت علی اکبرعلیه السلام چنین عاشقی می‌خواهد.

حضرت علی اکبرعلیه السلام به سوی فرات‌

آب مایه حیات هر جانداری است که به آن نیاز دارد، همان‌گونه که خدای تعالی فرموده: «وجعلْنا من الْمآء کل شی‌ء حیا»؛(74) «حیات هر جانداری را از آب قران قرار دادیم».
خداوند تبارک و تعالی در این جهان، حیات و ادامه آن را برای هر موجود زنده‌ای وابسته به آن قرار داده؛ لذا آن را برای همه مباح نموده و فرموده است: «الناس شرع سواء فی الماء والکلاء»؛ «مردم در استفاده از آب و مرتع برابرند». تنها افراد پست عنصر و بی‌ریشه و لییم آن را از مردم باز می‌دارند، کسانی که حیات انسانها برای آنان بی‌ارزش است.
در تاریخ زندگی پیامبران الهی و پیشوایان حق، منع استفاده از آب حتی از دشمنانشان وجود ندارد و این موضوع هرگز از کسی، که بویی از شرافت و جوانمردی برده، شنیده نشده است.
در جنگ صفین، معاویه لعنه الله بر رودخانه مسلط گردید و آب را از لشکر امیرالمومنین‌علیه السلام منع نمود؛ در مقابل، چون رهبر سالکان و پیشوای عارفان علی بن ابی طالب‌علیه السلام آب را از آن ستمکاران ددمنش پس گرفت، آن را بر دوست و دشمن آزاد ساخت.
حضرت سید الشهداءعلیه السلام در مسیر حرکت به سوی کربلا، حر و لشکر هزارنفره او را به همراه اسبانشان سیراب ساختند، در حالی که آب، گرانبهاترین و کمیاب‌ترین چیزی بود که در اختیار داشتند؛ اما روح قدسی و بخشش نبوی و ذات طیب و طاهر آن حضرت اجازه نداد در آن بیابان سوزان، از جود و بخشش حیاتی‌ترین ذخایرشان امتناع ورزد.
اینجاست که مصداق «از کوزه برون همان تراود، که در اوست» تحقق می‌یابد و همین گروه در آن صحرای خشک، که جرعه‌ای آب به ارزش جان بود، از احسان و کرم امام حسین‌علیه السلام بهره‌مند گردیده و سیراب شده بودند، در صحرای کربلا، آن آب فراوان پرتلاطم و مواج را، که خود از آن می‌نوشیدند، از خاندان محمدصلی الله علیه وآله دریغ داشتند.
چون پاسداران خیمه‌ها، از طرق معمول، راهی به طرف آب نداشتند و حکمت الهی نیز اجازه کرامت و اعجاز را نمی‌داد.
پای نهادن بر نیزه و شمشیر برای خاندان رسالت آسان‌تر بود تا روی برگرداندن از درمانده، تا چه رسد به خاندان خود عنایت و لطفی ننمایند. ما از رنج‌ها و سختی‌هایی که مخدرات حرم دیده‌اند، بی‌خبریم. شدت تشنگی بر خاندان امامت به گونه‌ای بود که اشرف مخلوقات و عزیزترین آنان نزد خدای تعالی و سید جوانان اهل بهشت در آتش تشنگی می‌سوخت. این است پستی و رذالت بنی امیه که خاندان رسالت را از آب محروم ساخته و در آن صحرای سوزان، مانع آب نوشیدن آنان شدند، در حالی که سیراب نمودن انسانی تشنه دارای اجری بزرگ است، حتی اگر به آب و آبادانی نزدیک باشد.
آری، علی اکبرعلیه السلام به این اجر و فضیلت عظیم دست یافت. در حدیث امام صادق‌علیه السلام آمده که فرمود: در روز هشتم محرم، حضرت سید الشهداءعلیه السلام علی اکبرعلیه السلام را با سی سوار برای آوردن آب از فرات، به سوی دشمن فرستاد. آنان خود را به لشکر دشمن زدند و از جنگ خون‌بار هراسی نداشتند و پس از نبردی سخت، به فرات دست یافتند، مشک‌ها را پر کردند و به خیمه‌ها بازگشتند.
شبه پیامبر، علی اکبرعلیه السلام دوست داشت آب را زودتر از خود به تشنگان برسد و آماده بود حتی در این راه، جان خود را از دست بدهد؛ اما قطره‌ای از آب هدر نشود.(75)


حضرت علی اکبرعلیه السلام در شب عاشورا

این شب، سخت‌ترین شبی بود که بر خاندان رسول خداصلی الله علیه وآله گذشت؛ زیرا آکنده از بلا و غم و ناراحتی و گرفتاری بود، پر از ترس و وحشت. تمام راه‌ها به رویشان بسته بود، هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتند، حتی قطره‌ای آب هم نبود تا به کودکان تشنه بدهند. آن لشکر انبوه، حرم نبوی را مضطرب و ترسان کرده بود و همه ناامید از پیروزی در این نبرد، غربت و تنهایی، نبودن یاران کافی و عطش جگرسوز که تاب و توانشان را می‌گرفت.
از یک سو، صدای تاخت و تاز سواران دشمن و شیهه اسب‌های آنان، گوش مخدرات حرم را می‌خراشید و از سوی دیگر، آه و ناله جانسوز کودکان تشنه و گاه فریاد ترس آنان، دل اهل حرم را آتش می‌زد. از سوی دیگر، نشانه‌های فتح و پیروزی در جبهه دشمن آشکار بود و صدای سرور و شادی و کف زدنشان را می‌شنیدند و خود را مغلوب آن درندگان تشنه خون می‌دیدند.
اما می‌بینیم حال و هوای مردان مجد و شرف، عزت و شجاعت؛ یعنی بنی هاشم چگونه بود. آیا روحیه‌ای داشتند که به حیات ادامه دهند و در نبرد فردا حماسه آفرینند؟ آری، شیرزادگان خانه ابوطالب و یاران برگزیده بی‌مانند حضرت سید الشهداءعلیه السلام در آن‌شب، که طوفان ترس و وحشت و بلا همچو باران از هر سو بر آنان می‌بارید، غرق نشاط و سرور و شادی غیر قابل وصفی بودند و چون کوه‌های سرکشیده استوار و مصمم؛ گویی بند از پایشان گسسته و چون مرغان آزاد بعضی سرگرم عبادت و عده‌ای برای جنگ فردا آماده می‌شدند. مناجات و راز و نیازشان در حال قیام و قعود، رکوع و سجود آنها بی‌نظیر و غیر قابل توصیف بود و آنها لحظه به لحظه خود را به خدا نزدیک‌تر می‌دیدند.

حضرت علی اکبر علیه السلام اوّل شهید از اهل بیت (ع)


چون اصحاب باوفای آن سرور به درجه‌ی شهادت رسیدند، و نوبت به خاندان آن بزرگوار رسید، حضرت علی اکبر علیه السلام اول آنها بود که به میدان شتافت.
مرحوم سید بن طاووس؛ و ابن نما؛ نقل می‏کنند:
چون با آن حضرت به جز خاندانش کسی نماند، علی بن الحسین علیهما السلام که از زیبا صورتان و نیکو سیرتان روزگار بود بیرون آمد و از پدر اجازه جنگ خواست، حضرت به او اجازه داد (28).
شیخ مفید؛ می‏نویسد:
هم چنان یک یک از یاران سیدالشهداء علیه السلام پیش می‏آمدند و کشته می‏شدند، تا از همراهان امام حسین علیه السلام جز خاندانش کسی به جای نماند. پس فرزندش علی بن الحسین علیهما السلام پیش آمد (29).
ابن ادریس؛ می‏نگارد:
«و هو اول قتیل فی الْواقعه یوْم الطف منْ آل ابی طالب» علی اکبر علیه السلام اولین کشته از آل ابی طالب در روز کربلا بود (30).
از زیارت ناحیه‌ی مقدسه هم چنین استفاده می‏شود که حضرت علی اکبر علیه السلام اول شهید از اهل بیت: بوده که می‏فرماید:
«السلام علیْک یا اول قتیل منْ نسْل خیْر سلیل منْ سلاله ابْراهیم الْخلیل …» سلام بر تو ای اولین جان باخته از خاندان بهترین زادگان (رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دودمان ابراهیم خلیل (31).



حضرت ابوالفضل العباس (ع)


               قمر بنی هاشم، عباس بن علی (ع)

                

در نگاه به قلّه های رفیع ایمان و شجاعت و وفا، چشم ما به مردی بزرگ و بی بدیل می افتد، به نام عباس، فرزند رشید امیرالمؤمنین (ع) که در فتوّت و رادمردی، الگویی برجسته است. ما پیوسته دین باوری و باطل ستیزی و جان بازی را از او آموخته ایم و نسل الله اکبرِ امروز، وام دار مکتب جهاد و شهادتی است که اباالفضل (ع) در آن مکتب، علم دار است و درخشان..... ما را به میزبانی صیاد، الفتی است...

       

بغض راه گلویم را بسته بود. می خواستم فریاد بزنم، اما صدایم در نمی آمد، در مانده و مستاصل بودم . اما وقتی پنجره های ضریح را لابلای انگشتان خود گرفتم و فهمیدم سراغ چه کسی آمده ام، یکدفعه بغضم ترکید. گریه که چه بگویم، ضجه می زدم:........               

            

                   حضرت ابوالفضل العباس (ع)

السلام علیک یا امیر المومنین (ع)

فضیلت زیارت امیرالمومنین علیه السلام و فضیلت  شهر نجف اشرف
شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل الزّیارات به سند معتبر روایت کرده که ابووهب قصری گفت: داخل مدینه شدم و به خدمت حضرت صادق(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم به نزد شما آمدم و زیارت امیر المومنین(علیه السلام)نکردم. حضرت فرمود که: «بد کردی، اگرنه این بود، که تو از شیعیان ما بودی، من به سوی تو نگاه نمی کردم، آیا زیارت نمی کنی کسی را که خدا با ملائکه او را زیارت می کند، و پیغمبران و مومنان او را زیارت می کنند؟!» گفتم: فدای تو شوم من این را نمی دانستم. فرمود: «و بدان که امیرالمومنین(علیه السلام) نزد خدا بهتر است از جمیع ائمّه(علیهم السلام)، و از برای او هست ثواب اعمال همه ائمّه، و به قدر اعمال خود زیادتی و فضیلت یافته اند».
و سیّد عبد الکریم بن طاووس(رحمه الله) در فرحه الغَرِیّ از آن حضرت روایت کرده که فرمودند: «هرکه پیاده به زیارت امیر المومنین(علیه السلام) برود حق تعالی به هر گامی ثواب دو حج و دو عمره از برای او بنویسد».
و نیز از آن حضرت روایت کرده که به ابن مارد فرمود: «ای پسر مارد هرکه زیارت کند جدّم امیر المومنین(علیه السلام)را، بنویسد حق تعالی از برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده، ای پسر مارد، و اللّه که نمی خورد آتش جهنّم قدمی را که غبار آلوده شود در زیارت حضرت امیر المومنین(علیه السلام)خواه پیاده رود، خواه سوار. ای پسر مارد، بنویس این حدیث را به آب طلا».
و نیز از حضرت صادق(علیه السلام)روایت کرده که فرمودند: «ما می گوییم که در پشت کوفه قبری هست که پناه نمی برد به آن قبر دردناکی مگر آن که حق تعالی او را شفا کرامت می فرماید». و در حدیثی دیگر فرمودند: «خداوند عرض کرد ولایت و دوستی ما را بر آسمان ها و زمین ها و کوه ها و شهرها، قبول نکردند هیچ یک، مثل قبول کردن اهل کوفه، به درستی که در پهلوی ایشان قبری هست که هیچ غمناکی به سوی آن قبر نمی رود مگر آن که حق تعالی غمش را زایل می گرداند و دعایش را مستجاب، و او را به اهلش شاد برمی گرداند».
و در روایتی از حضرت امام رضا(علیه السلام) مروی است که فرمود: «فضیلت زیارت قبر امیر المومنین(علیه السلام)بر زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) مثل فضیلت امیر المومنین است بر امام حسین(علیه السلام)».
و شیخ محمّد بن المشهدی به سند خود روایت کرده از اسحاق بن عمّار که گفت: شنیدم از حضرت صادق(علیه السلام)که می فرمود: «شخصی اعرابی به خدمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه منزل من از منزل شما دور است، و من مشتاق زیارت و دیدن شما می شوم و می آیم و شما را نمی بینم و علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) را می بینم و مونس من می شود به حدیث گفتن و موعظه کردن، و برمی گردم با تاسّف بر ندیدن شما. حضرت رسول(علیه السلام) فرمود که: «هرکه علی را زیارت کند مرا زیارت کرده است، و هرکه او را دوست دارد مرا دوست داشته، و هرکه او را دشمن دارد مرا دشمن داشته است، این حدیث را از من به قوم خود برسان و هرکه برود بعد از وفات علی(علیه السلام) به زیارت او چنان است که به زیارت من آمده باشد، و من جزا می دهم او را در قیامت، و جبرئیل و صالح مومنان که امیر المومنین است». و غیر این ها از اخبار دیگر.
وامّا فضیلت نجف اشرف پس زیاده از آن است که در این مختصر ذکر شود، و شیخ عالم جلیل و فقیه بی بدیل شیخ خضر شلال(رحمه الله)  در مزار خود فرموده که: استفاده می شود از وجوه عقل و نقل که روضه حضرت رسول و روضه پسر عمّش و هم چنین روضات سائر ائمّه(علیهم السلام) افضل است از مسجد الحرام که فضیلت نماز در آن مقابل هزار نماز در جای دیگر، با آن که نماز در مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)مقابل ده هزار نمازی است که در جای دیگر کرده شود. به خصوص بعد از ملاحظه روایتی که از حضرت صادق(علیه السلام)منقول است که فرمودند که: «بیتوته ـ یعنی شب به روز آوردن ـ در نزد امیر المومنین(علیه السلام) مقابل عبادت هفتصد سال است، و بیتوته نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام)مقابل هفتاد سال عبادت است، و نماز نزد امیر المومنین(علیه السلام)مقابل دویست هزار نماز است».
و از مولای ما حضرت امام رضا(علیه السلام) مروی است که فرمودند: «یک روز جوار امیرالمومنین(علیه السلام)بودن بهتر است از عبادت هفتصد سال، و نزد سیّد الشّهداء(علیه السلام) از هفتاد سال»، انتهی. تمام شد کلام آن مرحوم.
و جناب سیّد العلماء و الفقهاء آقا سیّد مهدی قزوینی در کتاب فلک النّجاه فرموده که: شنیدم از بعض مشایخ خود که همه ثقه بودند آن که یک نفس کشیدن در نزد امیر المومنین(علیه السلام)مقابل عبادت چهار صد سال است. تمام شد کلام مرحوم سیّد.
و روایت شده از امیر المومنین(علیه السلام) که فرمود: «اوّل بقعه ای که خدا را در آن عبادت کردند پشت کوفه است. چون خدا امر کرد ملائکه را که آدم را سجده کنند، در این جا سجده کردند».
و از حضرت صادق(علیه السلام) منقول است که: «نجف کوهی بود و آن همان کوهی بود که پسر نوح(علیه السلام)گفت که پناه می برم به آن از غرق شدن، و بر روی زمین کوهی از آن بزرگ تر نبود، پس حق تعالی وحی نمود به آن کوه که آیا به تو پناه می برند از عذاب من؟ پس آن کوه پاره پاره شد، و در بلاد شام ظاهر شد، و ریگ بسیار ریزه شد و بعد از آن جای آن کوه دریای عظیمی شد و آن دریا را، نَیْ می گفتند، و چون آن دریا خشک شد گفتند: نَیْ جَفّ»، یعنی دریای نی خشکید، پس به بسیاری استعمال برای آسانی گفتار «نجف» گفتند.
و وارد شده: «نجف قطعه ای است از کوهی که حق تعالی با حضرت موسی(علیه السلام) بر آن سخن گفت، و حضرت عیسی(علیه السلام)را بر این موضع تقدیس کرد و بزرگ گردانید، و حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در این مکان خلیل خود گردانید، و حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) را در این محل حبیب خود گردانید، و آن را مسکن پیغمبران ساخت».
و نیز روایت شده که: «هیچ مومنی نمی میرد در بقعه ای از بقعه های زمین مگر آن که به روحش میگویند که ملحق شو به وادی السّلام که صحرای نجف است، و آن بقعه ای است از جنّت عدن».
و به سند معتبر از اصبغ بن نباته منقول است که: حضرت امیر المومنین(علیه السلام)به صحرای نجف رفت و ما از عقب آن حضرت رفتیم دیدیم که بر پشت خوابیده است بر روی زمین، قنبر گفت: یا امیر المومنین جامه در زیر شما بیندازم. فرمود که: «نه، نیست مگر تربت مومنی یا نشستن در پهلوی مومنی»، پس فرمود: «ای پسر نباته اگر پرده از روی شما بردارند هر آینه خواهید یافت ارواح مومنان آن را که در این صحرا حلقه حلقه نشسته اند و به زیارت یکدیگر می روند و با یکدیگر سخن می گویند، و روح هر مومنی در این جا است ولی روح هر کافری در برهوت است». و برهوت وادی است نزدیک یمن.
و در ارشاد القلوب و فرحه الغَرِیّ روایت کرده اند که مرد صالحی از اهل کوفه گفت: من در شبی بارانی در مسجد کوفه بودم، ناگاه دری را که در جانب قبر مسلم است کوبیدند، چون در را گشودند جنازه ای را داخل کردند و در صفّه ای که برابر قبر مسلم است گذاشتند، یکی از ایشان را خواب برد. در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند و یکی به دیگری گفت که: ببین ما را با او حسابی هست تا از او بگیریم پیش از آن که از رصافه بگذرد، که بعد از آن ما را به نزدیک او نمی توانیم رفت. پس بیدار شد و خواب را برای رفیقان خود نقل کرد و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند که از حساب و عذاب نجات یابد